خ ناراحتم همش استوریا بقیه رو میبینم یا رفتن سفر یا مهمونین یا مهمون اومده براشون
ما هیچی همیشه همینجوری نشسته بودیم
هرچیم ب مامان بابام میگم ی بهونه میارن
مام همینیم....................تازه من سرکارم بودم همش
اصلا نمیتونم اینطوری
من باید کلا تو دور باشم وگرنه قلبم میگیره میمیرم
مثل ما
من عید رفتم کلی خرید کردم اصلا نپوشیدمشون
قبل سال نمیخواستم خریدکنما
مامانم زوری گفت بخر
خانواده منو گفتی😎والا حوصله فک و فامیل ندارن یا مسافرا های عید هم میانه خوبی ندارم چون. شلوغ و هرج و مرجه راضی ام
خوشبخت عالمی... خبر نداری
دورهمی ها الان جز دلخوری وناراحتی هیچی نداره چیز ی از دست ندادی
بابا چه بهتر ما فقط موندیم وسط از این خونه میپریم به اون خونه دو روز هم بدو بدو رفتیم مسافرت اومدیم این ۱۳ روز رو دیگه خسته شدم
آخر سر امروز دیگه نرفتیم باغ قرار بود بریم باغ پدرشوهرم صب بیدار شدیم ساعت یک دیگه تا آماده بشیم ناهار بخوریم بریم دیر شد گفتم چه بهتر
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
