2777
2789
عنوان

بيرون رفتن با خانواده ي شوهر …

1370 بازدید | 40 پست

امروز بخاطر اينكه شام قرار بود با خانواده ي شوهرم بريم رستوران ، از صبح چيزي نخورده بودم 🥲

گفتم شام ميريم بيرون و اونموقع غذا ميخورم - 

حالا جايي كه رفته بوديم سلف سرويس بود … 

ديدم جاري نازنينم كلا به اندازه ي ٢ قاشق غذا كشيد و اومد سر ميز … 🤦🏻‍♀️😂 ولي من مثل اين نخورده ها  ٢ تا كفگير پر برنج كشيده بودم و كلي گوشت و سالاد و … 😂😂🙈 بشقابم پُر بود …  

خلاصه از خجالت ، بشقاب غذامو گذاشتم وسطِ خودمو شوهرم روي ميز يعني اين واسه جفتمونه 😅 حالا توي اون حال شوهرم هم همش ميگفت من نميخوام عزيزم 🤦🏻‍♀️ جاريمم كلا چشمش به بشقاب من بود 


اخرم نتونستم اونجا غذا بخورم ، همينجور گشنه رفتم و برگشتم … 🥲 


الانم نصف شب مثل وحشيا شيريني هاي عيد خونه رو خوردم ، دچار عذاب وجدان شدم 🤦🏻‍♀️🥲 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

😂😂

خدای مهربونم خودت کمک کن هر چه زودتر ویزای بابام بیاد،خداجونم آرامش و محبت رو به زندگی خواهرم برگردون،خدای مهربونم کمک کن من یه پراید بخرم،خدای خوبم خودت کمک کن  من معلم بشم،ممنون میشم برا امضام یه صلوات بفرستی مهربونم❤️❤️

چرا چیزی نخورده بودی آخه😕 سر خوراکی رودربایستی نکن از دستت میره

سختی ها باعث میشوند تا نیرومند شوی،ترس ها، باعث میشوند تا جسور شوی و یک قلب شکسته، تو را سر عقل می آورد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792