2777
2789
عنوان

استرس مدرسه و توی جمع بودن..

105 بازدید | 8 پست

قبل از اینکه قضاوت بشم یک نکته رو یادآوری کنم

من دبیرستانیم و روابطم با همسن و سالام کاملا روی وضع درسی و نمراتم تاثیر خواهد داشت 

حالا شروع میکنم.... این قسمت اول ماجرا...

من سال  گذشته از نیمه دوم دیگه اون محبوبیتی که بین بچه های مدرسه داشتم رو از دست دادم و دائما مورد آزار و اذیت قرار میگیرم

اونا از آزار دادنم لذت میبرن(همکلاسیام) و همین باعث شده اعتماد به نفس و عزت نفسم کاهش پیدا کنه و دائم باهاشون درگیر بشم.

پارسال آنقدر اذیتم کردن کل تابستون افسردگی و اضطراب داشتم. توی نیمه اول سال هم اونقدر حساس و زود رنج شده بودم با این سنم میومدم خونه ضجه میزدم و همچنین که تابستون والیبال بازی میکردم یه خطا میکردم روحیه امو از دست میدادم گند میزدم..استرس خیلی بدیم دارم که با کوچکترین فشاری فعال میشه و رخنه میکنه درونم...

اونقدر اذیتم کردن که به یکیشون پیام دادم میشه اذیتم نکنی؟

آدمای بیهوده  و بیخود کلاس برام حرف در نیارن توهین میکنن ...

من امسال (۱۴۰۱) دوباره قوه ی نوشتنم برگشت و اونقدر نوشتم و نوشتم نوشتم که حتی جمع کردم اصلاح کنم چاپ کنم ..شعر..متن ...

به شدت درگیر ادبیات شدم..مولانا و سعدی و حافظ ...ابتهاج و شاملو و کدکنی ...فروغ فرخزاد...سیمین بهبانی ..هرکی بگید... کتابخونه دارم پر همینا 

چنو تا شعر تظمین کردم بردم مدرسه خوندم نظر معلممون جلب شد و ...

از همون روز میگن چون تو با متفاوتی اونقدر زجرت میدیم که دست از این کارات برداری.....

مگه دست منه که تاریخ دوست دارم ...مگه دست منه اطلاعاتم گسترش دادم؟!

من خیلی سطح فکرم باز نیست ولی اونقدر نیدونم که هیچوبت بهشون بخاطر وضعیت اجتماعی و... توهین نکردم و نمیکنم... ولی کاری که باهام کردن که انصاف نیست🙃 که من بخاطر اونا میل به گوشه نشینی داشته باشم...

من واقعا در برابر کسی که بخواهد به من درسی از ادب پارسی بدهد سرتا پا به گوش می ایستم و با سری از تواضع و قلبی اکنده از شوق اشتیاق به درسهایش با گوش جان دل میسپارم و در کمال سادگی قلبم رو چونان زمین شخم زده و اماده کشت تحویل دستان سبزش میدهم تا بذر های دانش را در وجود تهی من بیفاشند و مرا از جهلی که دانش پنداشتمش نجات دهد...

اینجا جز اینکه بت بگن بهشون توجه نکن زندگی خودتو بکن یا تو روشون وایسا یا بت حسودی میکنن و فقط اینارو میتونیم بت بگیم پس برو با یه روانشناس حرف بزن تا کمکت کنه رو اعتماد ب نفست کار کنی تا خودتو بسازی و نزاری کسی اذیتت کنه چون خودم صد درجه بدتر خود توام و میدونم دردت چیه 

تویی که اینو میخونی یعنی تو خیلی خوشگلی، خیلی باهوشی، خیلی قوی هستی که کم نیاوردی و هنوز ادامه میدی خواستم بگم الان وقتشه خودتو بغل کنی و از خودت تشکر کنی بخاطر اینکه همیشه کنار خودت بودی عاشق خودتو وجودت باش که هیچکس جز خودت برات نمیمونه💜🫂😘 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

قسمت دوم

من پرحرفم...زیاد...از اون طرفم یکمم خجالتی ولی اگه روم که باز بشه...

اوضاعم جوریه کوچکترین حرفی میزنم مادرم میگه چرا زدی پدرم میپره بهم 

و داستانم مثنوی هست که هرچی بگم به انتها نمیرسه و خلاصه اش همینقدره ...

اینجوری شده که دلم میخواد هیچ آدمی نبینم و فقط خودم باشم...گاهی جوری میشم که دلم میخواد از خونه که هیچی..از جهان بزنم بیرون و اونقدر راه برم و آهنگ گوش بدم که تموم بسه حس بد زندگیم.... ولی اینم میسر نیست🙂

من واقعا در برابر کسی که بخواهد به من درسی از ادب پارسی بدهد سرتا پا به گوش می ایستم و با سری از تواضع و قلبی اکنده از شوق اشتیاق به درسهایش با گوش جان دل میسپارم و در کمال سادگی قلبم رو چونان زمین شخم زده و اماده کشت تحویل دستان سبزش میدهم تا بذر های دانش را در وجود تهی من بیفاشند و مرا از جهلی که دانش پنداشتمش نجات دهد...
قسمت دوم من پرحرفم...زیاد...از اون طرفم یکمم خجالتی ولی اگه روم که باز بشه... اوضاعم جوریه کوچکتر ...

راستی تو جمع همیشه تنهام🙃

حرف میزنم بابام دخالت میکنه... الانم اینقدر حالم بده نمیتونم واضح و شفاف بگم چیه و چیه 

من واقعا در برابر کسی که بخواهد به من درسی از ادب پارسی بدهد سرتا پا به گوش می ایستم و با سری از تواضع و قلبی اکنده از شوق اشتیاق به درسهایش با گوش جان دل میسپارم و در کمال سادگی قلبم رو چونان زمین شخم زده و اماده کشت تحویل دستان سبزش میدهم تا بذر های دانش را در وجود تهی من بیفاشند و مرا از جهلی که دانش پنداشتمش نجات دهد...
نمی تونی مدرست عوض کنی؟

همه جا همینه.. کلاس والیبال ..خونه ... همه جا...

من واقعا در برابر کسی که بخواهد به من درسی از ادب پارسی بدهد سرتا پا به گوش می ایستم و با سری از تواضع و قلبی اکنده از شوق اشتیاق به درسهایش با گوش جان دل میسپارم و در کمال سادگی قلبم رو چونان زمین شخم زده و اماده کشت تحویل دستان سبزش میدهم تا بذر های دانش را در وجود تهی من بیفاشند و مرا از جهلی که دانش پنداشتمش نجات دهد...
سر چی؟مگه چیزی یا کاری هست که انجام می دی بقیه فکر می کنن باهاشون فرق داری؟

خستم ..خودمم نمیدونم...

من واقعا در برابر کسی که بخواهد به من درسی از ادب پارسی بدهد سرتا پا به گوش می ایستم و با سری از تواضع و قلبی اکنده از شوق اشتیاق به درسهایش با گوش جان دل میسپارم و در کمال سادگی قلبم رو چونان زمین شخم زده و اماده کشت تحویل دستان سبزش میدهم تا بذر های دانش را در وجود تهی من بیفاشند و مرا از جهلی که دانش پنداشتمش نجات دهد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

داغ ترین های تاپیک های امروز