چرا خدا هیچی رو نمیبینه

خواهرم آرایش میکنه قیافش قشنگ میشه از خودم ۷ سال بزرگتره و مجردیم اما من هرچی چیز بده خدا بهم داد چاقی دماغ گنده که خیلی خجالت میکشم خط اخم منافذ باز بدن پر جوش و هزار تا بدبختی دیگه حتی روم نمیشه جلو کسی لباس عوض کنم همه به خاطر بدنم قیافم همه چیم مسخرم میکنن حتی کسیم نمیاد دورم واسه ازدواج میخوایم بریم عروسی دختر خاله و اینام میان دورخواهرم جمع میشن میگن چقدر خوشگل شدی اما به من نگاهم نمیکنن خیلی دلم میشکنه خواهرم همش تیکه میپروند میگه فلانی چاقه  مثل خرسه که مثلا منظورش با منه یا میگه من خوشگلم آرایش میکنم همه بهم میگن خوشگلی الکی تیکه میپروند نه دماغم بزرگه نه چیزی که نیان خواستگاریم منظورش بامنه یا فرداشب میخوایم بریم عروسی اول نمیزاشت من لباس و چیز خوب بپوشم چون خودش نداشت بعد از یکی قرض گرفت و یکم به خودش رسید هی من و مسخره میکنه میگفت فرداشب تو عروسی همه دخترای فامیل چاق و بدشکلن منظورش با منم بود تو عروسیم یکم عوض میشه آنقدر خودش و میگیره که همه برن دورش قربون خدا برم که میبینه و هیچ‌کاری نمیکنه اونوقت اگه من بودم الان یه بلایی سرم میومد هیچ وقت کسایی که باعث شدن با مسخره کردنشون از زندگیم لذت نبرم و نمیبخشم به یکی میگی خوشگل بعد ده دقیقه یادش میره اما به یکی میگی زشت تا ابد ذهنش خراب میشه لطفا مواظب حرفاتون باشید