بیاید حرف بزنیم ..شوهرم اعتیاد داره و یبارم ترکش دادم دوباره برگشته سمت مواد،توطول این سه هفته روحیمو خوب نگه داشتم ولی یکی دوروزه حالم بد گرفتس،،،پدرمادرم از هم جداشدن و هم پدرم هم مادرم مشکلات اخلاقی دارن و پدرمم اعتیاد داره،حالم از شرایطم از وضعیتم خرابه...دیروز لباسی ک پوشیدم کوتاه نبود تازانوم بود مامانبزرگم باتیکه بهم گفت چشم شوهرت روشن در صورتی ک تیپ عروساشو ببینی چقد کوتاهو جلوباز میپوشن..پیش خودم میگم جداشم حتی نمیتونم یه تیپ خوب بزنم وگرنه هزارتا حرفو تیکه قراره بهم زده بشه...
حرف هیچکس به هیچ جات نباشه
عزیزم ب یورت بگیر حرفاشو
همین کم مونده از حرفای مادربزرگ ناراحت شی مهم نباشه برات
مگه با مادربزرگت قراره زندگی کنی؟
به چی اعتیاد داره شوهرت؟
درکت میکنم عزیزم
از نظر مالی شرایط داری جدا بشی
چند سالته؟ احتمالا کم سنی. ثبات و ارزش تو زندگی برات قائل نیستن. خودت هم سرگردانی
وا تو خونه ازت ایراد گرفت یا جلو کسی؟
به نظر من اول کار کن پول جمع کن بعد طلاق بگیر
که محتاج خانواده نباشی
سخته ببين كدوم به نفعته
چرا مءكل اخلاقي داره مادرت؟
یعنی میخوای برای حرف یه پیرزن اینقدر ارزش بدی؟
مهم نیست ؛ مهم جونته و جوونیته که نجات بدی
عزیزم شوهرتو کمک کن فقط و فقط ببرش کنگره ۶۰ خوب میشه
هی پیرزن یه چیزی میگ محلش نده
حرف هیچکس برات مهم نباشه.بچه که نداری؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
