باید تلوتلو بخوری این زمونه رو،
وقتی که مست نیستی به بن بست می رسی
تو مستی آدما دوباره مهربون می شن،
حتا برادرای توی ایست بازرسی
می خندن و به دستِ تو دستبند می زنن،
راهو برای بردن تو باز می کنن
تو دام مورچه ها به سلیمان بدل می شی،
قالیچه ها بدون تو پرواز می کنن
بعدش یه خواب زیر پتوی پر از شپش،
رو نیمکتِ پلاستیکیه یه کلانتری..
اما چه فایده وقتی که فردا با یه لگد،
تو دنیای جهنمیت از خواب می پری
این بار چندمه که به یه جرم مشترک،
هشتاد تا ضربه پشتتو هاشور می زنه؟
برگرد خونه حتا اگه با خبر باشی،
تنها دل خودت واسه تو شور می زنه…
تو یه گلایلی و تو این سرزمین شوم،
راهت به قبر و سنگِ گرانیت می رسه
هر روز به قتل می رسی و شعر تو فقط،
به انتشاره شعله ی کبریت می رسه!
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
یغما گلرویی