اره خیلی جالب بود دوتا داستان باهم رو می شد خوند.اخرشم بد تموم شد .منم جاهایی آنقدر خندیدم که اشک از چشمام جاری شده جاهایی آنقدر گریه کردم که آخرش سکسکه گرفتم.مخصوصا اونجایی که کاوه نشسته بود و سرش پایین.و دخترا براش پول میزاشتن.که ی نگاه بالا بندازی بیشتر بهت پول میدین این قسمتش خیلی خندیدم.
ترسناکم زیاد خوندم
چشم بزرخی والهالا و برخاست سه فصل یه رمانن که ف
واقعا فوق العاده و قابل باورن منکه ازش سیر نمیشم خیلی قشنگه
مغازه خودکشی
یه کتاب چند جلدی هم بود معمایی ترسناک خیلی خوب بود ولی اسمش یادم نیس.😑💔
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
