خواهرای خودش هرکدوم ۱۴ و یکی دیگشون ۱۲ ساله عروسی کردن
همیشه خونه باباشونن
خب من دلم میخاد
شما شاید خانواده شوهرتون خوبن
پارسال ما عید شهر اونا بودیم
یهو ی روز صب پاشدیم دیدیم مادرشوهرم ساک جمع کرده
پرسیدیم گف داریم با دخترام میریم اصفهان مسافرت 
اتفاقا قرار بود من و خونه بابامم دور بعدش بریم سمت شیراز اصفهان
هیچی دیگ ما تو خونه تنها نشستیم دوروز بعدش با پدرم اینا رفتیم
بعد انقد پرو بودن مادرشوهرم اصفهن زنگ میزدن بیاین پیش ما امرورو با ما دور بزنید