خانماى مستقل چيكار ميكنن
من فقط چشمم به شوهرمه زير ذره بينمه تا يجايى اشتباه كنه بشينم دايم خود خورى كنم
از صب تا شب ك بياد توخونه ام مگه بخوام برم خونه مادرم يا مواقع ضرورى برم بيرون مثلا نونى چيزى بخرم اصلا تفريحى يا دوستى ندارم به هيج عنوان
كلا حوصله ندارم حوصله هيجى رو فقط بلدم خونه بمونم و حرص الكى بخورم
حس افسردگى پوچى بدرد نخورى دارم
امروز با مشاور صحبت كردم گفت بايد خودتو تغيير بدى بايد مستقل باشى قبله ات شده شوهرت بايد كارى كنى تمركزتو از روش بردارى به خودت به ظاهرت و ارتقاع فكرت و روحت به همه چيت برسى اينطورى شوهرتم ميبينه تورو تغيراتو ميبينه احترام و آزادى كه واسه خودت قائلى رو ميبينه و اونم بهت احترام ميذاره
گفت خودتو محدود كردى به چهار ديوارى خونه و سوگوارى واسه رابطت با شوهرت وقتى خودتو دوست ندارى چطور انتظار دارى بقيه دوست داشته باشن
اما سوال اصلى اينه چجورى شروع كنم اصلا چيكار كنم؟!