بالاخره یکی باید میگفت
آخه تو مگه فوضولی دختر بچه سوم خواهر شوهرت چرا انقدر باید مهم باشه که شوهرت سورپرایز شه و تو هی پنهون کنی بعد الان میخوای قهرم کنی😆
تو چه ساده ای ک جدی گرفتی بیکاریا
ای بابا حالا موقعیت پیش اومد حالا هرچی گفتن اصن دغدغه خاصی نیس اینجور بزرگش کردین
اخه چراااااا نذاشتن من ب شوهرم بگم. خیلی بی مزه تموم شد. بخدا چندبار سپردم ب مادرشوهرم حالا که دخترت نمیخواد شوهر من بفهمه بهش نگو تا خودش بفهمه. خیلی ذوق داشتم عکس العملشو ببینم وقتی میفهمه بچه ی سوم رو و اخه جنسیتش هم متفاوت بود با دوتای قبلی
شما یا سنت کمه...یا ساده ای... احتمالا به شما گفتن نگو... که خبر خوش رو خودشون به شوهرت بگن.
من شهر دیگه زندگی میکنم
رفتم شهرمون دیدم خواهرشوهرم چاقتر شده و تو دلم گفتم انگار بارداره و ب کسی نگفتم
مادرشوهرم امده خونمون..حالا مادرشوهرم زنگ میزنه بهش میگه نی نی خوبه
من اول گفتم بخاطر بچه جاریش میگه ک تازه بچش ب دنیا امده میگه
سر صحبت باز کردم گفتم مادرجون ندا بارداره..گفت اگه هست نمیدونم😐😐😐😐
بعد ک ب شوهرم گفتم گفت اره انگار حاملست و منم دقیق نمیدونم
از رفتار مادرشوهرمم بدم امد وقتی فهمیدم بارداره بگو اره حاملست چرا میگی نمیدونم😐😐😐
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
