2777
2789

ترو قران هرکی میگه ازدواج چی و فلان و اینا نیاد تو تاپیکم

بزارین داستان زندگیمو بگم وقتی 15سالم بود فهمیدم خونه عمم منو واسه پسرشون که 9سال از من بزرگتره میخوان ولی خیلی بیشخصیت اهل غیبت و تهمت جادو جنبل اینا و هرچی از دهنسون در میاد میگن گفتم نه سنمم کم بود

دختر عمم از من 15سال بزرگتره اومد خونمون مادرم اینا خونه نبودن منم ساده گفت بیا موهاتو کوتاه کنم چیه بلند  میشه اذیت میشی من خرم گذاشتم نگو که از موهام بزا جادو برده. درسم و یهو ول کردم زندگی روی کثیفشو نشونم داد همه جام میگفتن مال ماس عمم با مادرم دعواش شد که دخترت مال منه اون موقع سنم کم بود 

از این سمت عموم سالهاس مرده زن عموی دارم عین جادوگراس خداشاهده  دختر کوچیکش از من 6سال بزرگتره ولی حسووودد  یشب اومد گفت لباس محلی هاتو میدی واسه داداشم تو پادگانشون مراسم دارن لباس زنونه باید بپوشه منم خرم دادم 

بعد یه هفته اورد دیدم اندازه یه زغال از دامنش سوخته گفتم عیبه به روس بیارم اگه میخونین تا بقیشو بگم

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

بیا من ی حاجاقا رو معرفی کنم مث ایت الله بحجته اما باید نماز بخونی مگرن رات نمیده ادامشو نگو دیگ ب ...

حاج اقا نباتی ؟

❤️اللهم عجل لولیک الفرج💚  اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم ❣

بیا من ی حاجاقا رو معرفی کنم مث ایت الله بحجته اما باید نماز بخونی مگرن رات نمیده ادامشو نگو دیگ ب ...

عزیزم ب من معرفیشون میکنی خیلی زندگیمونه لنگه همش دعوا مرافه و ینفر هر ۱۵ روز برامون دعا میگیره

خلاصه یبار این دختر عموم یه خاستگاری از اشناها داشت  بعد مخالفت کردن و بهش حرف زدن خانواده خاستگارشم میگن حالا که اونا مخالفن بیان خاستگاری من یعنی خودم

دختر عموم شنید و داشت میترکید گفت میخوای رو دستم بشی  گفتم اونا تورو میخوان من هی ندیدمشون... 

این دختر عموم و خواهرش که هردو 6/8سال از من بزرگترن چپ و راست با خنده و شوخی هی میومدن لباسمو میبردن بلوز دامن روسری 

منم که تو دنیای ساده خودم گفتم چه اشکال داره  اینا همین کارشون 

بود

تا  شایعه افتاد بهترین پسر فامیل منو میخواد   که میشد خواهر زاده زن عمومم  وااای اینا هرچند شوهر کرده بودن ولی از حسادت هرکاری کردن سر نگیره بین خانواده منو اون حرف میبردن حرف میاوردن

دشمنمون کردن جوری که داداش منو داداش اون اون خاستگاری که قلبا همو دوسداشتیم گلاویز شدن باهم. یعنی خدا ازشون نگذره

رابطه ما و خانواده اونا سایه همو با تیر میزدن منو اون پسر هرکار میکردیم درست نمیشد که بدترم میشد

تا اینکه با دعوا و درگیرری از هم جدادمون کردن بعد 6سال صبر رفت 

بماند این وسط چقدر خانواده اون عمم باهاش دعوا کردن که مال ماس بیای خونتو میریزیم  اینام از شر و اخلاف واهمه داشتن روزی که گفتن زن دادنس بهش  چلو چشم مادرمو زن داداشم زدم زیر گریه.... بغضم ترکید

باورم نمیشد واقعااا رفت برا همیشه دیگه داره میره  اهه کشیدم جوری زار میزدم غرورم شکست دست به دامن مادرم شدم که برام کاری کنه گفتم بره میمیرم مادرم داشت برام از درون میسوخت   چنان اهی با چشم گریون و دل شکسته کشیدم که هرکی اینجور به سرم اورد هرکی اونو منو از هم جدا کرد خداااا ازش تقاص بگیره صد برابر بدتر منو ازش بگیره

 به جون خانوادم  به قران سینه محمد به 24ساعت نکشید خدا تقاص دل شکستمو گرفت 

برام گفتن وقتی اون پسره منو ول کرده و داره یکی دیگرو میگیره دختر عموام از شادی قهقهه میزدن شاد وشنگول بودن از خوشی 

امروز دل من شکست خدا گواهه فرداش همین وقتش  دختر عموم همون که لباسمو برد ازم دعا کرد شوهرشو تو تصادف وحشتناکی از دست داد. خندش شد عزا با دوتا بچه  عین دیوانه ها شد 

تو مراسم  خاسکسپاربش یقه منو میگرفتن خدا عفومان کنه  خدااااااا مارو عفو کنه نمیدونم در حقم چکار کرده بودن خیلیا اینارو شنیدن

دختر عموم تا چند سال رنگ ارامش ندید خانواده شوهرش تا مغز استخونسو سوزوندن انقد اذیتش کرذن شد عین اسکلت 

ولی به خدا دلم براش میسوخت

دختر عمم حامله شد وقتی بچه ش به دنیا میاد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   پرپونه  |  23 دقیقه پیش
توسط   samaneehh  |  24 دقیقه پیش