میدونی انقدرازادمای دورواطرافم چیزیا عجیب وغریب دیدم خیلی میترسم نکنه زندگی من مشکلی داشته باشه یامن خیلی خوشبین هستم خداروشکرباشوهرم مشکلی نداریم شایددرحداینکه مامانش یه حرکتی بزنه توزندگیمون ناراحتی داریم بعد زود خوب میشیم میترسم که اینهمه خوبی الکیه چون همیشه دوستام وخونواده ام میگن حواستوخیلی جمع کن ومواظب شوهرت باش توهمه چیز راحت میتونم مسئله روحل کنم تنهانقطه ضعفم شوهرمه ودرمونده میشم واسه حل مشکلم باهاش اونم بخاطرعلاقه زیادیه که بهش دارم
وقتی میگن حواست ب شوهرت باشه بگو خدارو شکر خودش حواسش ب خودش و ب زندگیمون هست آنقدر ب بقیه بها نده دلت خالی کنن نقطه ضعف تو تنها شوهرت نیست زنها همه میترسن نکنه ی وقت زندگیشون از هم بپاشه ولی این ترس چیزیو درست نمیکنه تا ترس رو داری نمیتونی قدم تو تاریکی بزاری و ببینی چ خبره شجاع باش تا وقتی هم از شوهرت چیزی ندیدی دلت قرص نگه دار
عزیزم چرا فکر خودتو درگیر میکنی مطمئنا رفتار شوهرت باهاس دوستانه نبوده که خانمه اینطوری بهش گفته .بعدم تازه باید نگاه کنی به شناختی که از همسرت داری اگر واقعا آدم متعهدی پس جای نگرانی نیست .اقتضای شغلشه که با خانم ها در ارتباط باشه پس خودتو عذاب نده
واقعا این سوال منم هست
الان شماها که توصیه کردین خودتونشون بده وحتمابروسرکارش...
شکل رفتنم چجوری باشه برخوردم رفتارم ارتباطم با آدمای دوروبرهمسرم
که ۱. همسرم نیفته سرلج
۲. خانوما جری نشن وبیشتربچسبن به همسرم
۳. متوجه ی این نشن که اعتمادبنفس ندارم؟؟؟
خواهشاجواب بدین.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
