2777
2789
عنوان

به حق همین شب میشه بیاید داستانمو بگم دعام کنید

| مشاهده متن کامل بحث + 13672 بازدید | 384 پست

اخه مدتی بود ماشین خریده بود ی پژو دیگه ولی بازم همو ندیده بودیم دیگه قرار گزاشتیم من رفتم دیدمش گفت مامانم رفته پیش سیدی قران باز کرده برام قسم خورده گفته این پسره طلسمه 

دقیقا همون روزی که اینو گفت ما داشتیم میرفتیم خونشون که ماشین خورد به دیوار 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خیلی خوشحال شد دیگه قرارامون کمتر شد کمتر میرفتم خونشون ولی بیشتر تو پارک میدیدمش هر روز میگفت بیا تو پارک ببینمت منم با خواهرم میرفتم چند نفرو واسطه کرد بیان خواستگاری خب چون امیر سر کار نبود مامانش و خالشینا میگفتن برو سر کار اخه مامانش دختر بهت نمیده اینطور 

امیر هرروز زنگ میزد توراه بود تو جاده بود بار میبرد میگفت میام خواستگاریت هربار شوتی میبرم ی وسیله هم میخرم اخه بار شوتی ارزونه مثلا باکس قاشق چنگال وسایل برقی یا مثلا زنگ میزد میگفت استکان فرانسوی دستی چند تومنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز