2777
2789

ما یه همسایه داریم خانمه هر وقت صبح شوهرم میره سر کار میبینم اینم از خونه میزنه بیرون یا تایمی که همسرم میاد خونه بعد از ظهر اینم میره بیرون اوایل حساس نبودم ولی گفتم برا اینکه مطمئن بشم به همسرم گفتم یه ربع دیر تر برو سر کار بهونه اوردم براش تا دیرتر رفت بعد دو روز دیدم باز دقیقا سر همون تایم رفت  برگشت شوهرم میره و میاد شما بودین چیکار میکردین منظورش چیه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بنظرم شاید سر کار رفتنشون تو یه تایم دیگه اینطوری میشه و شما حساسین مگه همسایتون شوهر نداره

شوهر داره ولی شاغل نیس اخه دقیق بعد اینکه شوهرم میره اینم درو باز میکنه میره من تایم شوهرم که عوض شد بازم دقیقا همون دقیقه میره

اخه هر روز اینکارو میکنه شما باشین حساس نمیشین واحد روبرویی هس شاغلم نیس فک کنین اون ساعت دقیق میره ...

شاید میره خونه مادرش،یا بچه رو میبره کلاسی چیزی ـ.

حالا گیریم هماهنگ کرده باشه شوهرت تو راهرو ببیندش چی میشه

ok bye
آدم یه وقتایی دست خودش نیست ، حساس میشه  شایدم حساسیتت الکی نباشه ، انشالله که اون خانم قصدی ن ...

ادم حساسی نیستم اونم ظاهرا موجه هست ولی خیلی دیگه ساعت رفت و برگشتتشو با همسرم یکی کرده یکی دو روز نیس که الان چند ماهه تقریبا هر روز 

  یعنی باهم میاند بیرون و برمیگردند باهمدیگ هم میرند خوشگذرونی؟!!!

جایی‌ خوانده بودم که درد آدم را بزرگ می‌‌کند و روح را صیقل می‌دهدو تجربه را زیاد می‌کند. هیچ جا ننوشته‌اند که درد با یک زن، با یک مادر چه می‌‌کند. مادران درد کشیده یا زود می‌میرند، یا برای همیشه می‌‌روند، یا می‌‌مانند با چشمانی که رنگِ بی‌‌تفاوتی‌ گرفته استو دستانی که زیر ناخن‌هایش جز درد چیزی نمی‌روید، و گیسوانی که رقص بر شانه‌های زنانه را به خاطر نمی‌‌آورند. مادرانی بی‌ هیچ آرزویی، با ‌دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک. هیچکس از مادرانی که به بهشت نمی‌‌روند چیزی ننوشته است.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز