یه خواستگار داشتم با کار کردن خانم مشکل داشت
من هم شاغل بودم و جلسه اولی که با هم صحبت کردیم گفتم که حداقل باید تا دو سال کار کنم چون قسط بانک دارم
خلاصه جلسه دوم رو گزاشتیم باز هم من تکرار کردم که من باید تا دو سال کار کنم و ...
دوباره زنگ زد واسه جلسه سوم و اومد دنبالم از محل کار تا خونه منو رسوند (تو تمام این مدت هم گرم میگرفت و شوخ بود) رسیدیم سر کوچمون بهم گفت خونتون کدومه منم به دست الکی کوچه رو نشون دادم
خلاصه وقتی سر کوچه پارک کرد تا حرف های آخر رو بزنیم بهم گفت که من با کار کردنتون مشکل دارم و اگر قسمت شد یا نه تو یه داداش خوب پیدا کردی (تو صحبتامون بهش گفتم چیزی هست که از طرف من شمارو اذیت کنه ؟ گفت نه همچه شرایط هامون اوکیه فقط کار کردنتون مشکل من هست)
حالا منم هنگ که خوب چرا سه جلسه پیش رفتیم بعد سه جلسه میگی با کار کردن من مشکل داری و جالت تر اونجاس که اگر اوکی نیستی چرا خونمون رو میپرسی؟
از دیروز هنگ کردم