خانوما تاپیک قبلیمو میشه بخونین دوباره امشب شوهرم این حرفارو بم زد.مشاور بهش تکنیک داده ۲ هفته مهلت داده با خانوادم ارتباط برقرار کنه ولی انجام نمیده.فردا پس فردا عیده نمیخاد بیاد..۵ ماه دیگ بچه بدنیا میاد من نیاز ب مادر خواهر دارم.این چرا اینجوری میکنه چیکار کنم ؟؟
همسر من یه بار بهم گفت دور خانوادمو خط بکش چنان باهاش برخورد کردم که دیگه این حرفشو تکرار نکرد،اینو فهمیده که من اونو کنار میذارم ولی پدر مادرم رو سرم جا دارن
خدای مهربون هر چیزی رو تو بهترین زمان و مکان ممکن برامون مقدر میکنه،خدایا شکرت بابت همه چیز😘
ببین چه اصراری داری رابطشون خوب بشه؟خودت با خانوادت رفت و آمد داشته باش،اون خواسته باشه میاد نخواسته باشه هم که هیچی دیگه،بهش بگو مادر یه دونس تا وقتی هست باید قدرشو دونست
خدای مهربون هر چیزی رو تو بهترین زمان و مکان ممکن برامون مقدر میکنه،خدایا شکرت بابت همه چیز😘
ببین چه اصراری داری رابطشون خوب بشه؟خودت با خانوادت رفت و آمد داشته باش،اون خواسته باشه میاد نخواسته ...
خب آخه هی توروم میگه از مادرت متنفرم.ینی ساده تر و بی ریا تر از مادر من وجود نداره دلم آتیش میگیره اینجوری میگه .ب هیچ صراطی مستقیم نیس .آدمیه ک بخاطر من حتی تو نامزدی دوسه ماه با پدر مادر خودش دعوا میکرد قهر میکرد من اشتیش میدادم انقد باهاش حرف میزدم.الان دیشب میگفت میام امشب گفت ن نمیام.بخدا با این شرایطم خیلی اذیت میشم.دوس ندارم شوهرم اینجوری باشه.اخه اصلا با خانوادم ن دعوایی داشته ن رو در رو شده حتی.
ی چیز دیگ اینکه روز زایمان یا بعد زایمان من تنهایی نمیتونم مادرم اینا باید باشن کنارم دیگ..با این وض ...
ببین چه وقتی از روز حال همسرت بهتره مثلا شوهرمن شبا هر چی بگم گوش میده،سیب زمینی سرخ کرده هم جلوش باشه که دیگه هیچییی،همون تایم با ناز و آرامش بهش بگو میدونم از مامانم و خانوادم حس خوبی نمیگیری(ولی اونا خیلی دوست دارن واست احترام قائل هستن)ولی من موقع زایمانم بهشون احتیاج دارم و از این حرفا... راضی باش که بیان پیشم،بعدشم ازش قول بگیر بعدا زیر حرفش نزنه،یا خودت برو خونه مادرت بمون
خدای مهربون هر چیزی رو تو بهترین زمان و مکان ممکن برامون مقدر میکنه،خدایا شکرت بابت همه چیز😘
تو که همه راهارو امتحان کردی اینم امتحان کن خیلی به پرو پاش نپیچ ببین راضی میشه،من نمیدونم این مردا ...
فقط نمیدونم چرا ظالم همیشه سالمه.تاپیکامو بخونی انقد اذیتم کرده تا پای طلاق رفتم.ولی دریغ از ذره ای تقاص .حالا اگ من ب مورچه زیر پام له کنم بخدا دوساعت بعدش خدا میزنه پس کلم.الانم خیلی راحت خوابیده