قضیه اینطوریه که من یه برادر شوهر دارم خیلی بی حیاس هر جا میشینه همش از ما میگه در کل خیلی خیلی بدی کرده به ما که همسرم خیلی از دست داداشش دلگیره
حالا زنش پشت سر هم دوتا جراحی کرد اولیو مادر شوهرم هیچی نگفت اما برای این دومی خودشو خواهر شوهرم هرروز دارن زنگ میزننکه بهشون زنگ بزنید احوال بگیرید من یه بار زنگ زدم ب جاریم خیلی گرم حذف زدم جاریم خیلی سرد حرف زد و بماند بعدش پشیمون شدم از لحن گرمم بعد شوهرمم زنگ زده بود به برادرش اون جواب نداده بود باز امشب مادر شوهرم زنک زده هم به من هم به همسرم که بازم بهشون زنگ بزنید من هر دقیقه بهشون زنگ میزنم شمام بزنید بعد برگشته به من میگه شوهرتو راضی کن منم گفتم باشه 😐 حالا شوهرمم جواب مادرشو میده مثلا میگه تو دخالت نکن من ازشون بدم میاد هیچ وقت زنک نمیزنم اما باز مطمئنم مادر شوهرم بهم میگه حالا کار درست اینه باز بهم گفت جوابشو بدم و بگم یکبار زنک زدیم کافیه لطفاً دیگه نگو یا نه بگم باشه و گلگی نکنم ولی همسرم همچنان بهش بگه نه؟؟؟