سلام بچه ها بیاین بگین من دارم زیاده روی میکنم یا ن ؟اخه خودم بعدش عذاب وجدان میگیرم
من تو ی شهر دیگه سرکارم داداشم چارماهه اومده پیشم کارآموزی میره تا کار یاد بگیره
من وضعیت جسمانیم خیلی بده دیسک کمر شدید دارم ک پنچ مین هم نمیتونم وایسم ینی ی جوریه ک وسط چند تکه ظرف شستن باید بیام استراحت کنم پاهام جوون بگیرن بعد ادامه شو بشورم اینو گفتم که دقیق وضعیتمو بفهمیمن
حالا مجبورم هر روز ناهار خورشت و برنج درست کنم
شام بپزم ،چند دفعه ظرف بشورم دستمال بکشم
بخدا وسط کارام گریه میکنم از درد
میگم کار اداره ک مجبورم برم اخراجم نکنن
ب داداشم روزی چند دفعه میگه توروخدا کمکم کن من نمیکشه بدنم دست خودم نیست ،تو ی چند ساعت از کاراموزیتو کم کن شب زودتر بیا حداقل یکی دوتا از این کارارو تو انجام بده ولی اصلا گوش نمیده
ب مامانمم میگم شما از خدا نمیترسین من درد میکشم یکی دیگه رو هم ب جون من انداختین عین خیالشم نیس موندم چقد دیگه بهش بگم
امروز دیدم سرویس بهداشتی رو گند برداشته بهش گفتم من نمیتونم خم بشم حداقل تو هر چند روز یک دفعه تمیز کن
امشب بهش گفتم توروخدا برو خونه من دیگه نمیتونم ،تنها باشم ب خاطر وضعیتمم هر چند روز غذا درست میکنم
ولی خودم بیشتر ناراحت میشم