من یه دختر خاله دارم تقریبا ۲۰ سالشه رشته اش تجربی بود ولی سال کنکورش خیلی رتبه اش بد شد بعد از اون نه نشست دوباره بخونه نه حتی رفت یه حرفه ای یاد بگیره فقط از اونموقع مدام با چند نفر شبیه خودش از این پاساژ به اون پاساژ و از این کافه به اون کافه میره
ادامه اش رو پست میگم که خیلی طولانی نشه
پدرش که فوت شده مادرش هم سنش بالاس و در حد راهنمایی تحصیلات داره و خیلی از چیزی سر در نمیاره که این بچه رو بفرسته سر دانشگاه یا یک حرفه ای یه برادر بزرگتر هم داره دخترخالم که اونم یه استان خیلی دورتر از ما زندگی میکنه و بعد از اینکه زن گرفت زیاد کاری به خواهر و مادرش نداره و چی بشه سالی یه بار حالشون رو بپرسه
دخالت نکن
به نظرتون من بهش بگم برای ریاضی یا انسانی کنکور بده که یه دانشگاهی قبول بشه یا اگه حوصله خوندن برای کنکور نداره بره رشته های انسانی دانشگاه آزاد یا حداقل یه پیام نوری بخونه چون دلم به حالش میسوزه این گشتن با دوست ها براش نون و آب نمیشه عمرش میگذره و فقط از این کافه به اون کافه رفته و پاساژها رو گشته و یه فعالیت مفید نداشته از یه طرف میگم پس فردا به حرف من رفت یه رشته بخونه نیاد طلبکارم بشه که من از این رشته خوشم نمیومد و فلانی این نون رو گذاشت تو دامن من و عمرم رو داخل رشته الکی تلف کرد
با خواندن پست اول میگم دخالت نکن
عزیزم ناراحت نشو ولی واقعا به تو ربطی نداره
بهش بگو با اخلاق
یک دو سه بار با اخلاق بهش بگو
این امر بمعروفه
ولی گوش نکرد
ولش کن
باهاش صحبت کن، حیفه زندگی ش رو اینجوری تباه کنه
میتونی پیشنهاد بدی هنرهایی که درآمد زیادی توش هست بره یادبگیره
مثلا میکاپ کیک و شیرینی و ....
کافه و تفریح گشتن به جای خود من مخالفش نیستم فقط میگم یه هنری یاد بگیره یا درسی بخونه برای اینده خودش اون اینده اش تباه بشه هیچ ضرری به من نمیرسه اینده اش هم عالی بشه باز سودی به من نداره نمیخوام ۷ ۸ سال دیگه گذشت با خودش بگه من جوون بودم و کله ام زیادی باد داشت یعنی یه نفر نبود به من بگه برو دنبال درس و کاری
