یچه هامن6ماهبیکاربودم توخونه واقعاعصبی شده بودم ازبی پولی بعدالان6ماهه اومدم سره یه کاری که واقعا خیلی فشاررومونه وهیچ روزتعطیلی یا بیکاری نداریمتا10ونیم شب سرکاریم هیچی تایمی ندارم برای خودم تموم ناخنام شکسته ودستام زبرشدن میرسم خونه ناندارم بابچم بازی کنم ازاونورم بایدکارای خونه رو بکنم.
همون بیکاریت فکر کنم ازین کار بهتر بود
خب تایم کاریت رو‌کم کن
اخی بچت
شوهرت چی ؟کجاس ؟
ببین میتونی بدون پول زندگی کنی
مجبوری بری چاره چیه
حالا بگرد ببین یه کار دیگه ی میتونی پیدا کنی که خوب باشه
یعنی حالا سر کاری ؟
چندباری حرف اینوزدم که نرم بشینم بخونم برای ازمون استخدامی شوهرم میگه تصمیمش باخودته ولی میدونم ته دلش راضی نیست بیام بیرون بااینکه میبینه چقدر ادیتم تصمیمشو گذاشته پای خودم که دیگه مسئولیتهای بعدی پای خودم باشه خودش معلمه وکلی وقت اضافه داره من حمایتش کردم ارشدم گرفت ولی خودم محبور شدم انصراف بدم چون خیلی فشاررروم بود حالام میگه میتونی هم سرکاربری هم بخونی ولی واقعاممیتونم سختمه ازطرفیم نرم کلی عقب میفتیم بخداموندم چیکارکنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
