2777
2789
چن سالتونه؟ منم عاشق بچه بودم الان نمیدونم چرا خستم شاید عادت نکردم

چهار روزه ک ۳۰ ساله شدم😊

 مادر از مرگ نمیترسد...تنها نگرانی یک مادر این است که فرزندش را در دنیایی تنها بگذارد که هیچکس مانند او دوستش نخواهد داشت.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ندارم

خدا رو مثل آدما فرض نکن. برای اون زمان مهم نیست. زمانش که شد، خودش خواسته ات رو بهت میده.زندگی من منشا تمام اتفاقای خوب دنیاست❤خدایا شکرت❤بعد ی سقط و یک سال اقدام بیبی چکم دوروز مونده ب ولادت پیامبرمون مثبت شد خدایا خودت مواظب تودلیم باش💚1402/9/7رفتمNT فندقم 12هفته و2 روزش بود و سالم،دکترم احتمال داد دختره ❤تودلیم ۱۴۰۳/۳/۱۴ساعت ۴به دنیا اومد 💛خدایا شکرت💜
شمالی هسی؟

بله 

درعجیب ترین جای تاریخ ایستاده‌ایم.. کاش کسی مارا بنویسد.تاریخ سخن خواهد گفت🕊️نشا‌ نیشتن در ا دونیا‌ دروشکا فقد گپ زئن ، گپ‌ِ آمره پوخستن ترجمه فارسی: در درشکه دنیا نمیتوان نشست فقط باید حرف زد و با حرف زدن پوسید...🌿‌.

۸ساله و سه سال و نیمه. خداروشکر سختیا تاحدودی گذشت. اوضاع بر وفق مراده. مخصوصا از وقتی کوچیکه رو گذاشتم مهد 

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد…                                تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔
اووووه مادر تازه اول راهی ...ببخشید تا گوساله گاو شود دل صاحبش آب شود ....بچه ها مشکلاتشون با خودشون ...

ای جان خدا حفظتون. ذوق میکنم امثال شمارو تو سایت میبینم.😍من از الان استرس دوران نوجوانی و جوانی پسرامو دارم. همش میگم اینا بزرگ شن من چیکار کنم چطوری همه جوره مواظبشون باشم. الان کوچیکن جلو چشممن. فردا روز که بزرگ شدن نشستن پشت موتور و ماشین و …برو بیاشون شروع شد،رفتن تو اجتماع با ادمای خوب و بد اشنا شدن و… من دلم هزار راه میره براشون 

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد…                                تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز