
آنجا یک قهوه خانه بود.
اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای.
چرا...؟ دنیا خراب میشد
اگر دقایقی آنجا مینشستیم
و نفری یک استکان چای میخوردیم؟! عجله، همیشه عجله
کدام گوری میخواستم بروم؟!
من به بهانهی رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشته ام...
محمود_دولت_آبادی