؟؟
داییم خیلیییی پولدار دختر کوچیمش خونمون بود ۱۴ سالسه ما هندونه توذدیم گفت مگه شما وقتی مهمون ندارین میوه میخورین 😐😐😐😐 ما وقتی مهمون میاد میوه میخوریم
یکی از فامیلامون هر وقت ک میریم خونشون معلوم نیست اون شیریتی هایی ک میاره برای چن سال پیشه خیلیم اصرار داره ک بخورم
شوهرم...اگه بتونه میگه چیزی نخوریم ک پولا خرج میشه بزاریم تو بانک..حساب کارکنه وام بگیریم واز بزاریم تو بانک سود بگیریم قسطا بدیم...واز حساب کارکنه وام بگیریم....
من همین الان پفکم تموم شد افسردگی گرفتم🫠
بابا بزرگم خیلی زیاد خسیسه
مثلا یبار نوشابه خریده بود خونه ما رفتنی گفت بقیشو بدین ببرم
زن داداش هام جالبه فکر می کنن خیلی لارج هستن یکیشون به جرعت میگم تا حالا ندیدم جلوی من هزارت خرج کنه
مادر شوهرم
فسنجون برا مهمون درس کرده بود نفری یه پیاله توش پر از اب و ابکی و مرغم توش ریش ریش شده بود
از اونور مرغ گذاشته بود فر بپزه نپخته بود وسطش خام بود
خب یکی نیس بگه نمیتونی و موادشو نداری چرا فسنجون میذاری همون مرغ ریش ریش کن بازرشک و کشمش بذار جلو مهمون
این چه فسنجونیه اخه
یکی ازفامیلامون
دوروز دهاتشون بودکسی خونه نبودغذادرست کنه بااینکه قندداشت فقط ازدرخت انگورخورده بو حتی نرفته نون عم بگیره قندش رفته بوده بالا
شوهرم از نظر خودم خیلی خسیسه جونش درمیاد تا پول بده کلا ماهی یه تومن بمن پول توجیبی میده
با اون همه خریدام و میکنم جز خریدای بزرگ
مثل مانتو و پالتو کتونی و اینجور چیزا سالی دوبار باخودشه
همسرم یه دوستی داره وقتی مجرد بود خیلی دست و دلباز بود خونه مجردی داشت دعوتمون میکرد کلی‌پذیرایی میکرد حالا زن گرفته زنش خیلیییی خسیسه همه دوستای دیگه متوجه شدن.رفتیم خونشون به عنوان پس غذا نفری یه سیخ چوبی داد توش یه سوسیس بندامگشتی یک عدد گوجه گیلانی و یک عدد زیتون بود و غذای اصلی هم کلا یه ظرف گذاشت وسط که توش ۸تا بال مرغ سرخ شده بود ما چهار نفر بودیم .... البته من هرگز به خاطر غذا جایی نمیرم گرسنه نیستم که! ولی کلا این حد از خساست در پذیرایی برام عجیب بود
خودم
حوصله ندارم بگم چه کارهای میکنم🤣
یکی از فامیل های نزدیکمون وعض مالی خوبی دارن و یدونه هم بچه دارن بخدا بچشون حسرت همه چی رو داره یه گوشی قدیمی لباس قدیمی خالش رو میپوشه تازه جالب اینجاست میگه برای اینده زمین گذاشتیم براش اخه بچه الان حسرت به دل باشه مهم تره تا اینده که اصلا معلوم نیست
