امشب عروسی بودیم 
من پیش مامانم و مادر بزرگم نشسته بودم 
مامان بزرگم زودتر غذاشو گرفت 
یه کمشو خورد بقیشو نخورد 
رژیم داشت 
من دو سه قاشق آخر بودم چون سلف سرویس بود ، یه کم سالادم ریخته بودم کنار غذام 
بعد یه کمم برنج رو میمون ریخته بود 
یهو مامان بزرگم برنجا رو از رو میز جمع کرد ریخت تو بشقاب من😐
منم هیچ کار نکردم 
فقط پوکر فیس شدم 
ولی خیلی ناراحت شدم 
خیلی تو دلم موند 
اما چون نمیخواستم عروسی بهش زهرمار نشه هیچی نگفتم.
منظورشم این نبود برنجا رو بخورما 
ولی نمیدونم این چه کاری بود کرد 
مامانمم برگشت بهش گفت مامان هنوز داره میخوره...
بزار غذاشو بخوره بعد جمع کن😐
الان چیکار کنم از ذهنم بره