به مامانم همه چیو گفتم این اختیار نداره و داخل همه چی خانوادش باید تصمیم بگیرن که چیکار کنه ...
همش میگه به من مربوط نیست .ما اوایل بهت گفتیم ..منم گفتم چی گفتین ..کی پشتمو گرفتین ..فقط یه چیزی میگین بعدشم سعی میکنین منو متقاعد کنین که زندگی کن ..
چن روزه بلاکه ..اگ امروز حضوری اومد من چیکار کنم .تو اتاقم بمونم و بیرون نرم .اصلا نمیدونم چیکار کنم .میخام فکرامو کنم .اصلا نمیخام باهاش روبرو بشم
کاش اصلا نیاد