آنقدر سرد برخورد کرد که نگو یعنی دیدی یه جایی هستی که به زور هستی
شام و خوردیم برگشتیم
گفت حال ندارم کم خونی دارم ولی فهمیدم قبلش آرایشگاه بود کسی که حال نداشته باشه آرایشگاه مبره
ما ظهر گفتیم میآییم خونتون شام ما شب رسیدیم تازه شروع کرد به پختن حدودا 2ساعت فاصلمون میخواستم شب بمونیم ولی نموندیم
ما بخاطر شوهرش از کربلا اومده بود رفتیم 🥺ولی این اینطور برخورد کرد کلنم تو قیافه بود
سریع به شوهرم گفتم پاشو بریم ظرفارو شستم برگشتیم
به نظرتون دیگه نرم 🤔
شما همچین چیزی پیش اومده که رفتید و محل ندادن و زوری اونجا رو تحمل کرده باشی