سلام من اسم مری 😙۲۱ سالمه حدود یک ساله که نامزد کردم
یه روز خونه مادرشوهرم بودم که دیدم دارن در میزنن رفتم دیدم یه خانوم پیر جلوی در وایساده میگه دخترم تورو به فاطمه زهرا کمکم کن😔 منم دلم سوخت ولی تو کیفم پول نداشتم😑 گفتم حاجی خانوم به خدا ندارم و در و بستم😥 مادرشوهرم همیشه یه پول خوردی گوشه کناره ها نگه میداره صدام زد گفت بیا این پنج تومن رو ببر بده بهش😍 وقتی در را باز کردم دیدم خیلی از من دور شده بدو بدو رفتم🚶♀️🚶♀️🚶♀️ سمتش گفتم حاج خانوم حاج خانوم بفرما یه نگاه به صورت من کرد یه نگاه به پول کرد پرت کرد تو صورتم 🤯گفت ببر بده به عمه ات اینو به گدا مگ پول میدی😵💫
منم هنگ کردم پولم از زمین برنداشتم رفتم خونه مادرشوهرم گفت دادی گفتم اره گفت خدا قبول کنه ازمون🤣🤣🤣داشتم جر میخوردم به عمه ام چیکار داشت 👀