اگه مادرتون اصلا بهتون روزای تعطیل و اینا زنگ نزنه بمونه بمونه ۱۰ شب به بعد زنگ بزنه
اگه حتا یه بارم بهتون نگفته باشه پاشو امروز ناهار بیا اینجا
و خودتونم بخواین برین اونجا به روش های مختلف بپیچونه شما رو و ردتون کنه
اره
مهم نیس
ناراحت میشم
جاریامو میبینم هر روز خونه مادرشون
شانس منه هر چی بدرد نخور و نخاله گیرم میفته
اگر اینجوری باهام رفتار کنه بدجور ناراحت میشم چون هرگز اینطور نبوده
کلا مادره من بخواد خوشحالم کنه اخرش ناراحت میکنه. بارها شدخ با گریه از خونش اومدم بیرون. اگه پدرم نبود کمتر میرفتم
فقط میخواد عروسا رو بکنه تو کو..... میخوام ببینم دو روز دیگه اون عروس چیکارش میکنه
مادر منم همینه فقط پسر و عروسش، یبار اول عروسیم پاگشا کرد دیگه دعوت نکرد،خودم و شوهرم غذا درست می کردیم میرفتیم که اونم اینقدر اخم کرد ک نرفتیم، البته من واسم مهم نیست خودمم اصلا دیگه حوصله شونو ندارم باورت نمیشه چه خانواده خودم چه خانواده شوهر و می بینم اعصابم ناجور قاطی میشه، اولای ازدواجم از سر بی کسی رفتم سمت خانواده شوهر اونا هم شدید بی محلی کردن، دیگه همه شونو گذاشتم، خانواده شوهرم دعوتم کردن نرفتم بدجوری پوزشون کش اومد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
