ببینید اگه بخواهید با گل گرفتن و اینها شروع کنید، ممکنهههه گارد بگیرند ناخوداگاه
یعنی از اونجایی که شمارو با خودشون یکی نمیبینند احتمالش هست فکر کنند این رفتار گذراست و شاید شما هم با یه گل گرفتن بگید خب دیگه خوشحال شد پس همه چی حله و این بعدش خیلیییی بدترش میکنه
اولین گام صحبت کردنه و حل مسائل بصورت تدریجی
یعنی اروم اروم این گره هارو باز کنید. حتی ممکنه سال ها زمان ببره اما چون روند بهبود هست. خیلی میتونه لذت بخش باشه. این پروسه یه روزه خراب نشده که یه روزه هم خوب بشه.
مثلا بنظرم یه کار خوب برای شروع اینه که یبار برید همینجوری بگید
بنظرم خانواده من باتو رفتارشون اونطوری که باید باشه نیست من تصمیم گرفتم از این به بعد نه بذارم تو دیگه محبت بیجا کنی و نه اجازه بدم اونها بهت بی احترامی کنند و عملی کنید
این خودش چند گام اساسی توی رابطه میبردتون جلو
برادر من مشاوره با کسی که روانشناسی خونده رو قبول نداری اومدی اینجا از ما مشاوره میخوای که نه علمش رو داریم نه اطلاعاتش رو .اون چند جلسه جزئیات رو میپرسه بعد هم راهکار میده ما با دو خط در مورد ۱۱ سال زندگی چی بگیم
خانمتون واقعا خستست.ازنظر روحی.همچنین شما توجه کافی بهش نداشتین.خانمتون قلب مهربونی داره واسه همین توقع نداره بهش بی توجهی بشه.تمام توانشو گذاشته واسه بچه هدش.بنظرم بهش محبت بیشتری کنین.باخواهرتون حرف بزنین که به خانمتون احترام بزارن.یه مسافرت ببرین خانمتونو.گاه وبیگاه واسش گل بخرین.سعی کنین توی رابطه لذت ببره نه وحشت
خانمت ک عین منه☹☹☹منم درشرف ۳۰سالگیم ودوتا بچه دارم۹ساله و ۹ماهه واقعا مثه قبل ب خودم نمیرسم ووقتی شوهربیچارم میاد اینقد داغونم ک نگوازخستگی😔😔😔ب خدا دیگ ۳تاک جای خودشو داره خیلی بهش اهمیت بده خستگیشو ب روش نیار سعی کن شما بهش محبت کنی ی گوشه کارشو بهش کمک کن.....
حق داره بنده خدا ۳ تا بچه خودش کلی مسئولیت و خستگی داره .. از اون طرفم بی احترامی از سمت خواهر شوهری که کلی سال مزاحم زندگیش بوده .. روحش خستس به ی شادی و آرامش اساسی نیاز داره بهش محبت کن احترام بزار و پشتش باش و شوخی دستی جلو بچه ها باهاش نکن .. چند ساعتی بچه ها رو بگیر ک ایشون یکم بخابع یا دوش بگیره
حق داره هرکسی جای خانومت بود ناراحت میشدباخواهراتون صحبت کنیدبالاخره حق مادری به گردنشون داره پدروخواهراتون مخصوصاجلوی عروسای جدید بهش احترام بزارن ازطرفی سه تابچه کوچیکم نگهداریشون خسته کنندست یه روزپیش خواهراتون یامادرخانومتون بزاریه یه سفره یه ردزه باهم برین حال وهواش عوًض بشه
سه بچه واقعا تو این عصر زیاده هم مالی هم جانی اذیت میشید دیگه بچه نیارید حتما پیشگیری کنید ، ب خانمت زیادی محبت کن بچه ها ی وقت بسپر دست مادربزرگ‌ها باهم تنها خوش بگذرونید
روند زندگی تون ایشون رو خیلی فرسوده کرده اینطوری شما میگید انگار پنج تا بچه بزرگ کرده بزرگترین اشنباهتون جدا کردن جای خواب از اول بوده حتما اینو اصلاحش کنید به بهونه اینکه میخوام کنارتو بچه ها باشم یا هرطوری میتونید کم کم کنار هم بخوابید با خواهراتون صبحت کنید وبهشون یاداوری کنید که همسرتون چقدر زحمتشون رو کشیده اگه میخواید زندگیتون رو به سردی نرخ باید مدتی کمکش کنید تا بچه ها از اب وگل در بیان ایشون حتی ممکنه از بچه داری زیاد افسردگی گرفته باشه به محبت احتیاج داره محبتتون رو کم کم زیاد کنید که خیلی جبهه نگره وقتی میگه میبینن بچه ها بگید اشکال نداره بذار یاد بگیرن برای زندگیاشون یا توی خفا باهاش صحبت کنید که ما هنوز جوونیم و اینکه بهم محبت داشته باشیم کاملا عادیه
اولویت شما نبوده ب مرور زمان دلش شکسته و سرد شده . باید زمان بذاری تا جبران کنی
منم همینطورم😐
به خدا شما مردا بدترین موجودات عالمید ببین چه به سر این بیچاره آوردی که فقط گریه میکنه
فقط اونجا ک گفتین بالشت وسط پاش باشه بخوابه ربطشو متوجه نشدم😅😅😅
پشت همسرت باش محبت زیاد بکن بهش بگو خیلی خوبی مثل فرشته ای تو دنیا نمونه ای بهش بفهمون که تو قدرشو میدونی بگو تو خوبی کردی واس خواهرام ولی اونا قدرتو نمیدونن ولی من قدرتو میدونم ب خاطر تو دیگه اونا برام ارزشی ندارن اصلا اگه ادم عاقلی باشین خواهراتونو دیگه تحویل نمیگیرین شخص اول و اخر شما همسرتونه سه تا بچه واقعا سخته اصلا بهش غر نزن که چرا ازم سرد شی فقط محبت کلامییییی زاد بکن سپاسگذارش باش که واسه بچه هات تلاش میکنه وضعت اگه خوبه ی کادوی انچنانی براش بخر بگو برای زحمت هایی که برامون میکشی یا میتونی زود ب زود ی کادوی کوچیکم براش بخری
