شما بچه داری؟رابطه آن با شوهرت چطوره؟اذیت میشی؟چقدر کنار اومدی و پذیرفتی؟
آره ۴ ماهشه...رابطه خوبی نداریم.فقط زمانی باهام خوبه ک اسیر و برده خودش و خانواده اش باشم و مخالفتی نکنم.دیگه این شرایط رو نمیتونم بپذیرم خصوصا الان ک خانواده اش هرروز میان خونه من یا میخوان من برم اونجا.واقعا برام سخته هم کارای اونارو بکنم هم خودم.نکنمم مبشه جنگ.بعدشم من ک کلفت نیستم ک ازم توقع بی جا دارن.الانم باباش خودش زن و زندگی و بچه داره میخواد بیاد پیش ما زندگی کنه امروز سر این قضیه دعوای سختی باشوهرم کردم...قصدمم طلاقه ولی ب شوهرم نگفتم بی خبر میخوام برم.چندسالی میشه دیگه دوسش ندارم ولی اون از اول نداشت
شوهر من کلا منو نمیبینه فقط امید ب این دارم وقتی دنیا امد بچه حتما محبت میکنه دیگ تو ا ...
من بارداری اولم همه کارامو خودم کردم. اصلا ویار نداشتم حتی خونه تکونی عید خودم انجام دادم. ولی الان دو ماهمه ویار شدید دارم خدا نگهدار مادرشوهرم باشه برام غذا درست میکنه ولی بقیه کارامو میتونم انجام بدم
آره معمولا باباها وقتی بچه رو بغل میگیرن مهرش تو دلشون میفته چون مث ما نیستن که بچه تو شکممونه و تکوناش رو حس میکنیم. انقد سر بچه باهات بحث کنه که چرا واسه بچم کم میذاری چرا دعواش میکنی و... که روانی میشی. الان با این فکرا خودت و بچتو اذیت نکن گلم. سعی کن به تغذیه ت برسی و یه دکتر خوب بگیری واسه دوران بارداریت
مادر و پدرای خیلی سختگیر ، بهترین دروغگو ها رو تحویل جامعه میدن