سلام بچه ها من یه مشکلی دارم
من رتبه ۳کنکور سراری دکتری هستم چندتا کتاب نوشتم بیش از ۲۰تا مقاله isiدارم استاد دانشگاهم و خلاصه خیلی سرمتو درس کتابه یه پسر دارم و یه دختر باردارم
وضع مالی معمولی داریم خونه خریدیم بعد بزرگترش کردیم و الان در تلاشیم ماشینمون را خوب کنیم
با شوهرم خیلی سخت به هم رسیدیم و باهم تلاش میکنیم
و یه برادرشوهر دارم که وضع مالی توپی داره و خدا براش بیشترم بخواد مشکل من اینجاست که مرتب برادرشوهرم و جاریم از هر فرصتی استفاده میکنند تا منو تحقیر کنن.جاریم دوتا دختر داره و خانه داره وای تا دلت بخواد پول شوهرشو به رخ میکشه و تحقیر میکنه و خیلیییی از بالا به مننگاه میکنه در مقابل من خیلی جبهه دارن در مقابل من در تنهایی جاریم حتی جواب منم نمیده تو جمع فقط دنبال کوچیک کردن منند یه بار سر یه موضوعی دلخور بودم یکم و برادرشوهر به شوهرم گفت تو داغ بودی و انتخاب اشتباهی کردی من عاقلانه انتخاب کردم و انتخابمم درست بود. خانواده شوهرمم به خاطر پول و اینکه اون فامیله و من غریبه ۱۰۰درصد طرف اونن
الان بعد ده سال حس میکنم کم اوردم از خوبی کردن و بدی دیدن
از کوتاه اومدن و به روی خودمنیاوردن ولی همه حق میدن به جاریم