سلام بچه ها، حالم خیلی بده
۴۰روزه زایمان کردم، تک و تنهام تو شهرغریب
البته برا من غریبه برا شوهرم نه، چون محل زندگیش بوده از اول
خواهرا وپدرمادرش و برادرش همه اینجان اما برا من انگار که نیستن نه میان سربزنن نه زنگ میزنن بهم
ولی باشوهرم مدام درتماسن
شوهرمم ک صب میره سرکار تا غروب نیست منم تنها
با بچه که بعضی روزا حتی وقت گلاب ب روتون توالت رفتن ندارم
نه وقت میکنم ب خودم برسم ن درست حسابی میتونم غذا بخورم ن خواب درستی دارم ۴۰روزه هوای ازاد بهم نخورده مدام تو خونه
ده روز اول ک مادرم بود خیلی خوب بود ولی بعدش 😔😔😔😔😔
شوهرمم اصلا کمک حالم نیست و اصلا درکم نمیکنه
خونوادشم هر روز یه داستان برا زندگیم درست میکنن
ای خدا کی تموم میشن این روزا😭😭😭😭 تنهایی بی کسی اخه تا کی ادامه داره
شیر خودمو میدم بچم دارم روز ب روز لاغرتر میشم خودم قشنگ میبینم ک دارم اب میشم
ای خدا کاش حداقل شوهرم درک داشت