ما یه بار پسر عمه هام اومده بودن خونمون بعدش
موقع شام همه چی بود ولی نوشابه رو دیدم چون از قبل بود کم مونده بود بخاطر همین نیاوردم گفتم خب به همه که نمیرسه کمم هس به جاش ماست بود
بعدش وسطای شام بابام رفت در یخچالو باز کرد آورد گف لیواناتونو بیارید کم کم میریزم به همه برسه
خب پدر من ماست بود دیگه اوف
😐😐😐😐😂😂😂😂😂😂
دختر من یک سالشه هنوز به اون مرحله نرسیده .
اما یک بار تو جمعی از آروم بودن و خونگرم بودنش تعریف کرده بودن مامان اینام ، بعد که من رفتم بچم مهمونی رو روی سرش گذاشت اینقدر زار زد و برای هرچیزی جیغ کشید 😐
خواهرم هفت سالشه
یه بار دوست بابام با زنش اومده بود خونمون ما هم خیلی رودروایسی داشتیم باهاشون
یکدفعه خواهرم اشاره کرد به من گفت نگاه به این نکنین الان ساکت نشسته ، تو خونه شیش متر زبون داره😑😑😑
این تاپیک ۱۰۰ درصد میره پربازدید ترین ها😁
پسرم رو تازه از پوشک گرفته بودم زمانی که کار داشتم و میخواست بره دستشویی میگفتم تا تو شلوارت رو دربیاری منم میام
خونه ی مادرشوهرم مهمون بودیم همه ی فامیل هم جمع بودن پسرم رفته بود دستشویی و بیرون نمیومد مجبور شدم آروم جلوی در گفتم بیا بیرون من میخوام برم اونم با تمام قدرت عربده زد مامان تا تو شلوارت رو در بیاری منم میام🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️یه سکوت مرگ بار حکم فرما شد😂😂😂هنوزم با خودم میگم یعنی دایی ها همسرم برادرهاش و ...چ فکری کردن؟نکنه فکرهای +۱۸ کنن؟؟
اگه رفت التماس دعا
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
