2777
2789
عنوان

من فقط یه پسر میخواستم...

| مشاهده متن کامل بحث + 1859 بازدید | 44 پست
از ته دل از خدا میخوام اروم بشه منم یع ذره از این خستگی دربیام با عشق بزرگسون کنم

درست میشه معمولا اگه موزاد هستند کولیک دارن نمیدونم چقدرشونه ولی شبا ی ببر حمام البته اگه خونه گرمه حتما قنداقش کن راحت میخابه یا براش حتما گهواره از نوع میلاد تو دیوار قیمت مناسب هست بگیر بذار داخلش تکون بده خیلی تاثیر داره پسرم تا یکسالگی میخابوندم

دوستان دعا کنید از ته قلبتون شوهرم ی کار خوب پیداکنه و چشماش بخنده 🙏🙏💚

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

عزیزم اگر تونستی برو مشاوره

افسردگی داری فکرکنم 

خدا تز دوتاش بهت هدیه داده ناشکر نباش دیگه

جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏
خانما حرفای بد به استارتر نزنید ایشون فقط یکم خسته هستن و حق دارن لطفا دلداری بدید فقط

بخدا دوماه قبل زایمانم از شدت درد گریه میکردم

روز بعد زایمانم جفت بچه هام ان ای سی یو بودن ده روز تمام با درد سزارین سرپا بودم

هیچکی نمیدونه من چقد عذاب کشیدم هنوزم که هنوزه بعد سه ماه حسرت استراحتم

درست میشه معمولا اگه موزاد هستند کولیک دارن نمیدونم چقدرشونه ولی شبا ی ببر حمام البته اگه خونه گرمه ...

گهواره خریدم فقط مشکل اینجاس باید بخوابونمش بعد بزارم توش و مشکل اصلی این تا بخوابه اینقد گریه میکنه که خودش دیگه خسته میشه

بخدا دوماه قبل زایمانم از شدت درد گریه میکردم روز بعد زایمانم جفت بچه هام ان ای سی یو بودن ده روز ت ...


حق داری عزیزم از مادرت یا خواهرت یا شوهرت یا هرکی که خودت صلاح میدونی کمک بگیر

خدایا کمکم کن و پناهم باش🌹
قشنگ گریه کردم با حرفات😭😭😭 عزیزم بخدا خودم متنفرم از این تبعیض اصلا نمیدونم چم شده


گریه نکن 

بچه هارو گاهی بسپار به ینفر یرو بیرون قدم بزن 

خودت دیگه یه بچه بزرگ کردی، میدونی همیشه انقدری نیستن

شیرینیشون روز به روز بیشتر میشه، اگر خستگیه برنامه بریز و کارای دیگه کم اهمیتتر رو تعطیل کن

دختر منم خیلییییییی گریه میکرد، پسر هم سن و سال بود تو فامیل هی میومدن اونو با دخترم مقایسه میکردن، ببین کیه داره تو گوشت میگه و این بچه هارو مقایسه میکنه، اگر کسی حرف میزنه تو روشون بگو دوتا بچه ها روحیاتشون فرق داره نذار به بچه هات برچسب بزنن 

حالا الان دختر من اروم شده منطقیه، مهربونه.انگار نه انگار گریه ای بود 



❤️ اگر میخوای خودتو بشناسی به خوبی نگاه کن که عاشق چه کسانی هستی و از چه کسانی متنفری، هر ادمی کپی کوچکی از معشوقه هاش میشه ❤️.تمام زندگیم این بود = محبت حضرت علی (ع)❤️زندگی خوب رو سلمان داشت که همه چی رو رها کرد و رفت به دامن علی پناهنده شد، زندگی خوب رو "جُوون" داشت، برده ی سیاهی که احتمالا باورش نمیشد "امیری حسین و نعم الامیر"  ی که با شوق فریاد زد تا ابد با اشک و سوز تکرار بشه، زندگی خوب رو "بشر بن حارث" داشت که گذر امام کاظم(ع) به دم خونه اش خورد و از مجلس رقص و شراب، به مقامات عالی رسید، زندگی خوب رو اون شاهزاده ی رومی داشت که به شیرینی عشقی که تو قلبش حس کرد، ناشناس بین برده ها و کنیز ها رفت و توی شرایط سخت زندگی کرد ....توی این دنیا زندگی خوب فقط برای کسایی بود که طالعشون به امامشون گره خورده بود  ❤️یا مبدل السیئات بالحسنات... طالع من رو هم به امام زمانم گره بزن ❤️
اینطوری نگو من نمیفهمم این پسر چی داره که یه دختر نداره 😐

منم دقیقا مثل تو بود طرز فکرم

میمردم برا دخترای فامیل اصلا هیچ حسی به پسر نداشتم به قول قدیما نیگفتم دخترمو برا دل خودم اوردم پسرو برا حرف مردم میارم

گهواره خریدم فقط مشکل اینجاس باید بخوابونمش بعد بزارم توش و مشکل اصلی این تا بخوابه اینقد گریه میکنه ...

ن بذار داخلش تکونش بده خودش میخابه بچها با تکون خوردن دل دردشون اروم میشه و راحتر میخابن اگر هم بیدار شد باز تکون بده بخدا زود تمام میشه من ۱ دونه داشتم واقعا دست تنها بی اعصاب ترین شدم حق میدم بهت خودت و قوی کن از کسی کمک بگیر اگر میتونی یادختر اولت بزرگه سخته دس تنها برات از خدای بزرگ طلب صبر میکنم 

دوستان دعا کنید از ته قلبتون شوهرم ی کار خوب پیداکنه و چشماش بخنده 🙏🙏💚
هیچ حسی به دخترم ندارم هیچی اصلا انکار بچه ی من نیست دارم میمیرم از عداب وجدان میگم اخه چرا اینجوری ...

یک مدل از افسردگی بعد زایمان داری.... بی قراری ها و گریه ها و اذیت های دخترت باعث شده اون طرز فکری که قبل زایمان درباره ی دختر داشتی برات قوت پیدات کنه و فکر کنی واقعا دوستش نداری.....

 باید اطرافیانت بهت کمک کنند تا شرایط رو بهتر تحمل کنی... کم خون هستی و ویتامین های بدنت کمه..... اگر شیر خودت رو داری میدی که روت خعلی فشاره....

به این تنفر فکر نکن....

خودتو تقویت کن....

اگر کسی رو داری مث مامانت یا مادر شوهرت ازشون بخواه چند ساعت در طول روز بچه هات به خصوص دخترت رو نگه دارن...


ربطی به دختر بودنش نداره... معمولاً یکی از قُل ها همیشه جیغ جیغو و ناآرومه و اون یکی ساکت !!!!


چند وقته دیگه بزرگتر بشن

حال خودت هم بهتر بشه 

از این حال و هوا دربیای

کم کم پشیمون میشی

میگی کاش برگردم 

دوباره برای دخترم مادری کنم.....

هیچ حسی به دخترم ندارم هیچی اصلا انکار بچه ی من نیست دارم میمیرم از عداب وجدان میگم اخه چرا اینجوری ...

کاش خدا به کسایی ک قدر بچه هاشون رونمیدونستن اصلا چه نمیداد به اونایی ک قدر میدونستن بچه میداد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز