یک مدل از افسردگی بعد زایمان داری.... بی قراری ها و گریه ها و اذیت های دخترت باعث شده اون طرز فکری که قبل زایمان درباره ی دختر داشتی برات قوت پیدات کنه و فکر کنی واقعا دوستش نداری.....
 باید اطرافیانت بهت کمک کنند تا شرایط رو بهتر تحمل کنی... کم خون هستی و ویتامین های بدنت کمه..... اگر شیر خودت رو داری میدی که روت خعلی فشاره....
به این تنفر فکر نکن....
خودتو تقویت کن....
اگر کسی رو داری مث مامانت یا مادر شوهرت ازشون بخواه چند ساعت در طول روز بچه هات به خصوص دخترت رو نگه دارن...
ربطی به دختر بودنش نداره... معمولاً یکی از قُل ها همیشه جیغ جیغو و ناآرومه و اون یکی ساکت !!!!
چند وقته دیگه بزرگتر بشن
حال خودت هم بهتر بشه 
از این حال و هوا دربیای
کم کم پشیمون میشی
میگی کاش برگردم 
دوباره برای دخترم مادری کنم.....