2777
2789
عنوان

ابزار نوشتن

144 بازدید | 15 پست


نوشتن روزانه


هنگامی که فکرها و احساس‌های‌مان را روی کاغذ می‌آوریم، می‌توانیم عملکردهای لازم و واکنش‌های مناسب را بهتر تشخیص دهیم. اگر فقط در مورد آن‌ها فکر کنیم و یا فقط درموردشان صحبت کنیم ممكن است واكنش‌هاي مناسب را تشخيص ندهيم. دوست همدردی در مجله راه زندگی از نحوه به کارگیری نوشتن‌ می گوید:

من با ترسم چه کردم؟ من از ابزار نوشتن استفاده کردم. این بار، این ابزار نوشتن بود که واقعاً چرخش من را به سمت بهبودی آغاز کرد.

*نشستم و آنچه ترس می گفت (باکلمات کاملاً قوی) نوشتم. سپس انگشتانم را به سوی خدا چرخاندم و آنچه را که شنیدم خدا به من گفت و من آنها را نوشتم*. اوه، چه خدای عاقل و فهمیده ای دارم. وقتی کلماتی را که خدا برایم نوشته بود خواندم، بلافاصله احساس آرامش و تمرکز بیشتری کردم. دریافتم که شجاعت این را دارم که از میان این ترس عبور کنم و به اقدام صحیح بعدی ادامه دهم، نه اینکه در ترس خود محورانه خود فلج بمانم.

برنامه ما یک برنامه عملی است و من بسیار سپاسگزارم که خداوند مرا به ابزار نوشتن راهنمایی کرد تا به من کمک کند ترسم را برطرف کنم. مسئولیت من این است که اقدامی انجام دهم و وقتی این کار را انجام می‌دهم، آرامشی را پیدا می‌کنم که امروز به زندگی مطابق با شرایطش ادامه دهم. امروز  انتخاب من این است که در راه حل زندگی کنم.

‐--------------------------------------

*** ترس از خودمحوری میاد 

خودمحوری در عدم خدا محوریه

برای اینکه نترسیم سهم خودمون رو اجرا میکنیم و بقیه اشو میسپاریم بخدا و دنبال نتیجه دلخواه نمیگردیم 



از تاپیک های قبل من دیدن کنید کاربر مذکر... چون بای پس کردم بخاطر تاپیک (دکتر خوب برای جراحی معده......) میام اینجا بلکه بتونم به کسی کمک کنم ....اینو‌ گفتم که زیاد قربون صدقه نرید

@نینیجان  @جیگرطلاشم  

@گلنازییییییی  


از تاپیک های قبل من دیدن کنید کاربر مذکر... چون بای پس کردم بخاطر تاپیک (دکتر خوب برای جراحی معده......) میام اینجا بلکه بتونم به کسی کمک کنم ....اینو‌ گفتم که زیاد قربون صدقه نرید

@ابریشمک    

@0zoha0    

@پرستوی_بهاری_سابق    


@خار_پاشنه  

از تاپیک های قبل من دیدن کنید کاربر مذکر... چون بای پس کردم بخاطر تاپیک (دکتر خوب برای جراحی معده......) میام اینجا بلکه بتونم به کسی کمک کنم ....اینو‌ گفتم که زیاد قربون صدقه نرید

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سلام  واقعاً خداخیرتون بده  مثل همیشه عالی و مفید

کو گوش شنوا حرفای کن عملکردیه عمل نکنید هیچ فایده ای نداره

از تاپیک های قبل من دیدن کنید کاربر مذکر... چون بای پس کردم بخاطر تاپیک (دکتر خوب برای جراحی معده......) میام اینجا بلکه بتونم به کسی کمک کنم ....اینو‌ گفتم که زیاد قربون صدقه نرید

می‌خوام از خودم بگم . من از اعتماد به نفس کافی برخوردار هستم البته از اول اینطوری نبودم بسیار خجالتی و بدون اعتماد به نفس و ترسو و تو سری خور . به مرور بر اثر مشکلاتی که در زندگی برام پیش اومد ناچار شدم وارد عمل بشم و اصولا فرد کوشا و ساعی و باهوشی هستم که قبلاً این حس را نسبت به خودم نداشتم و خود باوری نداشتم . با حل مشکلات زندگی به واسطه قدرت ایمان و تلاش و برنامه ریزی اعتماد به نفسم به مرور تقویت شد . تقریبا هر کاری که در ذهنم داشته باشم با ممارست و برنامه ریزی حتما انجام میدهم  اما موضوعی هست که پنج ماهه که نتونستم باهاش کنار بیام و نمیتونم فراموشش کنم . من آدم کینه ای نیستم اما در این مورد خاص حس انتقام گیری دارم به شدت خشمگین هستم و از این که کاری نمیتونم انجام بدهم غمگین . اما موضوع چیه ؟ درست ماه و نیم  ماه قبل بعد از چند سال به مسافرت رفتیم . تصمیم داشتم سفر خوبی برای بچه هام رقم بزنم . بچه هایی که در شرایط راحتی بزرگ نشدند و الحق و الانصاف بچه های خوبی شدند به هر حال درست در زمانی که فکر میکردم تقریبا اهداف برنامه ریزی شده ی بیست سال قبلم به نتیجه رسیده وقتی به منزل برگشتیم با صحنه بسیار بسیار تلخی البته به زعم من مواجه شدیم . درب خانه شکسته شده بود درب اتاقها از وسط نصف شده بود تمام وسایلی که با صرفه جویی و قناعت تهیه کرده بودیم به سرقت رفته بود. از مواد خوراکی و لباس و شوینده گرفته تا وسایل برقی و ابزار آلات و مقداری وسایل با ارزش و لحاف و تشک و .... . تمام لحظاتی که سراسیمه از پله ها بالا میرفتم احساس عجز و ناتوانی داشتم . تمام مدت که متوجه سرقت شدم رنجی که در طی سالیان سال برای تهیه یک زندگی معمولی داشتم پیش چشمم به نمایش گذاشته میشد . احساس بدبختی کامل عجز و ناتوانی و ناامیدی . بدتر از همه احساس شرمساری نسبت به بچه هام داشته و دارم این که تمام مدت به فکر آینده شون بودم و قناعت میکردم تا چیزی تهیه کنم که دست آخر سارقین به سرقت بردند . احساس میکردم کودکی فرزندانم را ازشون گرفتم تا آینده شون را بسازم اما ظاهراً برای دزدها زحمت کشیده بودم و پس انداز کرده بودم .

می‌خوام از خودم بگم . من از اعتماد به نفس کافی برخوردار هستم البته از اول اینطوری نبودم بسیار خجالتی ...

سلام خوندم بهتون ج میدم تاپیک ماهیت زنجش بخون تاپیک تایید طلبی 


شب یه پیام میزارم

از تاپیک های قبل من دیدن کنید کاربر مذکر... چون بای پس کردم بخاطر تاپیک (دکتر خوب برای جراحی معده......) میام اینجا بلکه بتونم به کسی کمک کنم ....اینو‌ گفتم که زیاد قربون صدقه نرید

حالم خوب نیست . مرتب به خودم میگم بچه هام از دم رستوران که رد می‌شدیم دلشون غذا میخواست و منم پول رستوران را داشتم اما ترجیح میدادم که پول را پس انداز کنم تا برای آینده شون ذخیره ای داشته باشیم برای هزینه تحصیل و کار و ازدواج و ... اما نتیجه چی شد ؟ ظاهراً سختی کشیدیم تا آقایون سارق راحت زندگی کنند . ناراحتم احساس میکنم تمام زحماتی که کشیدم برای خودم و خانواده ام نبوده انگار من لایق زندگی خوبی نبودم انکار من آفریده شده بودم تا کلفتی کنم تا سارقان به نوا برسند . من سی سال تلاش کردم تا در عرض چند روز سارقان به غارت ببرند .آدم کینه ای نبودم و اتفاقا مهربان هستم اما به هیچ عنوان تا حالا نتونستم سارقان را ببخشم . سه نفر هستند . در دوربین همسایه ها تصاویرشون ضبط شده . حرفه ای هستند و سابقه دار .‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روزی چند بار گریه میکنم . قرآن میخونم اما نمیتونم این سه نفر را لحظه ای از ذهنم دور کنم .من زندگی سختی داشتم و هر چه به دست آوردم با تلاش و زحمت فراوان بوده . تمام سختی های که کشیدم مثل فیلم سینمایی از جلوی چشمم عبور می کنند . چیزی که بیشتر زجرم میده قانون مجازات محکومیت‌های مالی هست که دوران حبس محکومین ناباورانه کمتر شده !!! و از قانون مزخرف اعسار هم به خشم آمدم . سارقین به راحتی اموال را به نام فامیل و نزدیکان میکنند و بعد ادعای اعسار میزنند و مسخره تر این که با شهادت دو نفر از بستگانشون پذیرفته میشه !!! و این یعنی باختن مال باخته به معنای واقعی .  

سلام خوندم بهتون ج میدم تاپیک ماهیت زنجش بخون تاپیک تایید طلبی  شب یه پیام میزارم

قبل از نوشتن این پست تاپیکهاتون را خوندم بهش اعتقاد دارم باور دارم اما نمی‌دونم چرا نمیتونم انجام بدم . من با قدرت باور و ایمان و اعتقاد به خداوند به خواسته هام رسیدم بی تجربه نیستم اما نمی‌دونم چرا نمیتونم این مورد را مثل باقی موارد حل کنم . میدونید شاید این سارقین به حریم خصوصی من وارد شدند و ماحصل منو از بین بردند نمی‌دونم چرا اینقدر مستأصل شدم . شاید شما جای پسرم باشید به هر حال ممنون که هستید .

قبل از نوشتن این پست تاپیکهاتون را خوندم بهش اعتقاد دارم باور دارم اما نمی‌دونم چرا نمیتونم انجام بد ...

این بیشتر باوری بوده که از خودت بوده نه نیروی برتر بخاطر همین هم رنجش از خودت داری بیشتر ترسهات در قالب غرو‌ر اعتماد بنفس زیاد جایگزین کردی و اما بر طرفشش نکردی  بزار شب با ذقت تر بخونم الان اتفاقیه که افتاده چکارش میشه کرد

از تاپیک های قبل من دیدن کنید کاربر مذکر... چون بای پس کردم بخاطر تاپیک (دکتر خوب برای جراحی معده......) میام اینجا بلکه بتونم به کسی کمک کنم ....اینو‌ گفتم که زیاد قربون صدقه نرید
قبل از نوشتن این پست تاپیکهاتون را خوندم بهش اعتقاد دارم باور دارم اما نمی‌دونم چرا نمیتونم انجام بد ...

اگر ایتا یا تلگ رام دارید بمن بدید تا در قالب ویس ج بدم اینجا نوشتن برام سخته یکم باهم کار کنیم ببنیم چه جاهایی باید درست استفاده میکردید نکردید 

از تاپیک های قبل من دیدن کنید کاربر مذکر... چون بای پس کردم بخاطر تاپیک (دکتر خوب برای جراحی معده......) میام اینجا بلکه بتونم به کسی کمک کنم ....اینو‌ گفتم که زیاد قربون صدقه نرید
اگر ایتا یا تلگ رام دارید بمن بدید تا در قالب ویس ج بدم اینجا نوشتن برام سخته یکم باهم کار کنیم ببنی ...

تلگرامم که مدتهاست وصل نمیشه و ایتا هم ندارم .‌‌‌‌‌نمی‌خوام اسباب زحمت شما باشم همین که خوندید بسیار ازتون سپاسگزارم توقعی برای رفع مشکلاتم از شما ندارم .شما به عنوان یک انسان شریف دارید به بهترین نحو رسالت انسانیت خودتون را انجام میدید . آدم مغروری نیستم همیشه شاکر نعمتهای خداوند بودم و هرآنچه که به دست آوردم در زمینه های مختلف را مرهون لطف و رحمت خداوند می‌دونم فقط نمیتونم این سه نفر را ببخشم و یا حداقل کمی فراموش کنم . آخه این سه نفر هم دیگه نور اعلی نور بودند تماااااام وسایل ما را سرقت کردند .‌‌ حتی وسایلی که ارزش مادی زیادی نداشت اما برای ما کلی خاطره انگیز بود .سرتان را درد آوردم . باید ایمانم را قوی تر کنم .

خیلی ممنونم خدا خیرتون بده واقعا خیلی تاثیر داره حالم بهتر شده

تغییر

شیوهٔ از بین بردن یک عادت بد این است که یک عادت خوب را جایگزین آن کنیم .

از تاپیک های قبل من دیدن کنید کاربر مذکر... چون بای پس کردم بخاطر تاپیک (دکتر خوب برای جراحی معده......) میام اینجا بلکه بتونم به کسی کمک کنم ....اینو‌ گفتم که زیاد قربون صدقه نرید
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   آرزو1388  |  18 ساعت پیش
توسط   asraam  |  1 ساعت پیش