چهارم بهمن 97....
نمیدونم بگم چه حسی بهش دارم،اونروز هم خوشحال وهم ناراحت بودم خوشحال بخاطر مادر شدن و بچه دارشدنم ناراحت بخاطر بستری بچه ام تو مراقبت های ویژه....ولی امروز خوشحالی درکار نیست ناراحتم که ای کاش مادر نمیشدم ای کاش بچه دار نمیشدم...
بچه مشکل دار همون نباشه بهتره،باشه که زجر بکشه چه فایده اونم تا آخر عمرش.
پشیمونم از اینکه یکیو بدبخت کردم باعث تولد یکی شدم که هیچ سرنوشتی نداره.هیچ آینده ای نداره و از همه بدتر بغیر از منو پدرش هیچ پشتوانه و کسوکاری نداره اگه منو پدرش رو از دست بده آینده این بچه چی میشه؟؟؟
امشب اصلا خواب به چشمام نمیاد و همش دارم گریه میکنم...کاش چهارم بهمن نود و هفتی وجود نداشت.