2777
2789
عنوان

عجیبترین و خنده دار ترین تاپیکی که دیدید چی بود؟ 🙄

| مشاهده متن کامل بحث + 6722 بازدید | 181 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یکیم بود عکس باسنشو فرستاده بود میگف باسنم خیلی زشته 🤣🤣🤣

یکی عکس اونجاشو فرستاده بود ک بگین من بکارت دارم یا ن🤕🗿

. یه بار اومدم یه پولِ پاره بدم به راننده تاکسی؛ اینقدر استرس داشتم که گفتم:دست شما درد نکنه، همین کنار نگه دارین، من پاره میشم..!🗿😂😂😂😂

لعنتیییی اتفاقا میخواستم بگم 

🤣🤣🤣

اصن هرجا این مدل تاپیک باشه نام اقدس میدرخشه😁🤌

بابا از نبودنت خستم،از اینکه هنوز هم به این فکر میکنم که کاش همش خواب بود،از اینکه چرا نمیتونم کنار بیام.بابا همه فک میکنن من کنار اومدم با جای خالیت اما هیچکس نمیدونه که چقد یواشکی اومدم پیشت،یواشکی برات اشک ریختم يواشکی آز درد نبودت رفتم زیر سِرُم،بابا وقتی نیستی دیگه خودم و واسه کی لوس کنم؟ آز کی کمک بخوام که با جون و دل برام انجام بده دلم تنگ شده بپرم بغلت ولی آخه چجوری...مرسی خدا از اینکه هستی،ولی در و رو به مردم ما بَستی،آتئیست میشم بفهمم توام با اینا هم دستی....از این به بعد بگید روزِ میگم شبِ....از این به بعد اگه خداهم باشید من یکی آتئیستم:)                                                    تو چشام نگا کن و دستت و بذار تو دستم،غم و رو سیاه کن و دستت و بذار تو دستم،اگه ابر بارون بشه بارونِ بی امون بشه،دل و سر پناه کن و دستت و بذار تو دستم     غزلشونم♡
جریان اقدس الویه چیه که همتون میگید😁

برو بزن گوگل 😂😂

. یه بار اومدم یه پولِ پاره بدم به راننده تاکسی؛ اینقدر استرس داشتم که گفتم:دست شما درد نکنه، همین کنار نگه دارین، من پاره میشم..!🗿😂😂😂😂

عجیب ترین تاپیک های پر درامد ترین شغل و تاپیک های پودر سوسک کش اون خانومه ک وسواسی داشت 🗿😂

وای ازاون خانم خبرداری؟؟خوب شده؟؟خیلی براش دعامیکنم

زخمــی راکـه نچشیــده ای تمسخـرمــکن. ‏آیا امیدم را از تو بِبُرم ؟در حالی که از روی احسان آنچه که ازتو نخواستم به من عطا فرمودی ...#صحیفه_سجادیه🌱 خیلی ب صلواتاتون احتیاج دارم🍀🌼

3 سال پیش که حامله بودم، شرایط روحی خیلیییی افتضاحی داشتم، آواره بودیم، شوهرم بیکار بود، واااای خدا چه دورانی بود، کاره من فقط گریه بود 

یه شب یه تاپیکی بود توی پربازدید، یادم نیس جریانش چی بود😁 اما نمیدونی چقدر خندیدم، جوری که تمام غمام یادم رفت ه بود، اون شب واسه استارتر خیلی دعا کردم چون شبمو قشنگ کرد برام... یادش بخیرررررر

عجیب خانمی که چون جاریش نون و پنیر و خرما میخورد سر سفره ...میگفت حالم بهم میخوره ...و عجیبتر اینکه خانواده شوهرش اون جاری بدبخت رو از سر سفره بلند میکردن ...که تنها توی آشپز خونه غذا بخوره 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز