خیلی از دیروز عصبیم به حدی که تو زندگیم تاثیر گزاشته شوهرم بگه فدات شم من میبینی حرف بدی زدم دیروز رفتم خونه پدرم این ساعتا بود پدر من وضع مالی خوبی داره واسه خرید خونه ازش پول قرض کردم حدود۱۰۰تومن حالا من بهش گفتم پدر۶ماهه پس میدم همون موقع خندید گفت بیخیال من پول لازم ندارم کلا شیرینی خونت گزشت رفقا ۶ ماه من شد ۷ ماه کلی قرض داشتیم همه رو دادیم مال بابامم یه قسط ۵۰ تومنی دادم یه ۴۰ تومن یعنی پریشب ۴۰ تومن بقیه بهش زنگ زدم تا بهم شماره کارت بده پاک شده بود گفت نمیخاد نزن ولی زدم هستید بقیش رو بگم