فکر میکنن شوهر قحطه؟؟😂
خواهرشوهرم خیلی باهم اوکی بودیم واقعا مثل خواهر نداشتش بودم همش میومد باهام حرف میزد خونمون دردو دل میکرد باهم کیک میپختیم حتی بیرون میرفتیم کافه و اینا بعد یدفعه شوهر کرد از من فاصله گرفت شمارمم دوبار دیدم پاک کرده چون عکسش نمیومد برام.. خیلی تعجب کردم
حتی در این حد بودم که برای عقدش میخواست لباس نخره لباس بهش دادم بپوشه ولی دیگه نپوشید چون خرید😂
واقعا چرا یدفعه فازش عوض شد.. هرچند منم باهاش شدم مثل غریبه در حد سلام و خدافظ😊 حتی شمارشم ندارم
بیشترم کار مامانشه میگه هیچی نگو بهش
چقدر بعضیا بیمعرفتن😬 البته بهتر دوری از خانواده شوهر مساوی با آرامش😂