2777
2789
عنوان

مهـــــــريه 💫

149 بازدید | 23 پست

سلام خانوم ها شبتون بخير

من با يه اقايى مدتى اشنا شدم 

قراره بيان خواستگارى

خواهر اين اقا كه به تازگى ازدواج كردن مهريه نداشته

حالا ايشونم به من گفت من خواهرم چون مهريه براش نخواستيم ، براى تووام مهريه نميكنيم.

من اونموقع كه اين حرفُ زد هيچى نگفتم .

منتها خودمم ته دلم با هيچى مهريه نداشتن خوشحال نيست فكر ميكنم خانوادمم همين نظرُ داشته باشن و موافقت نكن 

از طرفى  الان با اين گرونى روز افزون سكه … نميدونيم چه مهريه معقولِ 

من خودم فكر ميكنم ١٤ سكه يا نهايت ٢٤ 

نميخوام عددى بگم كه قرار باسه قبول نكنن 

از بحث كردن راجب مهريه توو مراسمااااا…. اصلا خوشم نمياد

لطفا نظرتونو بگيد 

اشتباه محضضضض میکنی اک مهریه نگیری ،چن سال بعد ب این موقعت حسرت میخوری/

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اشتباه محضضضض میکنی اک مهریه نگیری ،چن سال بعد ب این موقعت حسرت میخوری/

خودمم با اصلا مهريه نداشتن موافق نيستم ولى مهريه زياد هم ميدونم قبول نميكنن چون خواهر خودش مهريه نداشته !

خودمم با اصلا مهريه نداشتن موافق نيستم ولى مهريه زياد هم ميدونم قبول نميكنن چون خواهر خودش مهريه ندا ...

۱۱۴ سکه حداقل بزن/

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/

من ب طرز ناباورانه دارم جدا میشم یهو شوهرم‌بعد از ۴سال با یه بچه سه ماهه گفت طلاق....فک‌کن عاشقم بود برام جون میداد...الانم‌من با یه بچه بیکارم بی هیچ‌پشتوانه ای بلند شد رفت عین یه مجرد پی خوش گدرونی و رفیق بازی منم نفقه اجرا گذاشتم دارم ازش نفقه میگیرم مهریمم اجرا گذاشتم منتظر حکم قاضیم تنها پشتوانه مالیم الان مهریم هستش چون باوجود بچه سرکار ک نمیتونم برم اینجوری هم من پشتوانه دارم هم‌شوهرم راحت نمیره خوش گذرونی چزونده میشه تا اخر عمر تااون باشه با زندگی کسی بازی نکنه‌...

نتیجه:هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست

هیجکس از آینده خبر نداره

مهریتو یه رقم معقول بده که نه سیخ بسوزه نه کباب 

زندگی همیشه گل و بلبل نیست اون عقیده خواهرشه مردی ک ب خاطر مهریه نخوادت همون بهتر بره

من به زودی به همه نشون میدم که یک زن هم میتونه قوی باشه میتونه روی پاهاش به تنهایی بایسته من موفق میشم اینو بهت قول میدم پسر مامان 
خيلى بى ربطم نيست عزيزم

چرا بی ربط؟

قرار نیست هرکار خواهرش کرد توام بکنی

بعد از ازدواج اگه خواهرش مسافرت خارجی رفت .همین اقا میاد بگع توام بیا بریم؟

یا شاید خواهرش بهترین زندگی رو داشت .ایشونم اونجور زندگی تهیه میکنه؟


ازالان درگیر مقایسع نشید


تو سند ازدواج خواهرشو دیدی؟

من خانواده شوهرم گفتن هرچی از جاری بزرگ هس از تو هم باشه ک اونم حسادت نکنه هرچند بدم اومد از حرفشون اما چون سنم کم بود و عاشق شوهرم بودم قبول کردم گفتن ۲۰۰میلیون و ۱۴سکه

سه سال ک از ازدواجم‌گذشت فهمیدم مهریه جاریم ۲۵۰سکه بود و ۳دونگ‌خونه😊

من به زودی به همه نشون میدم که یک زن هم میتونه قوی باشه میتونه روی پاهاش به تنهایی بایسته من موفق میشم اینو بهت قول میدم پسر مامان 

عزیزم نگاه شاید خواهر اوشون تو زندگیش هزار تا امتیاز داشته باشه شوهرش که همسر شما نداشته باشه بنظرت باید دائم در حال مقایسه باشی  قطعا نه . بحث مهریه هم همینه هرکس زندگی وعقاید خودش روداره

حق و حقوق برابر رو بگیر.

هر چی بیش تر می گذره،بیش تر به این شعر می رسم که می گه:غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد....  //خدا گر پرده بردارد ز روی کارِ آدم ها....چه شادی ها خورد بر هم....چا بازی ها شود رسوا....یکی خندد ز آبادی....یکی گرید ز بر بادی....یکی از جان کند شادی....یکی از دل کند غوغا....چه کاذب ها شود صادق....چه صادق ها شود کاذب....چه عابد ها شود فاسق....چه فاسق ها شود عابد....چه زشتی ها شود رنگین....چه تلخی ها شود شیرین....چه بالا ها رود پایین....عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد!! //سر بر شانه ی خدا بگذار،تا قصه ی عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت،به رقص درآیی،قصه ی عشق،انسان بودن ما ست!!//
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز