بچه ها من همونم ک گفتم ۵ روزه دختر شیر خوارمو ندیدم
با خالش هماهنگیم ک فردا با داداشم و شوهر خالش برمیگردم
ولی خانواده شوهرم اصلا خبر ندارن کاین خالش اومدن پیش بابام و ازش اجازه گرفتن خلاصه
همشم منو قسم میده لومون نده
مادر شوهرم امروز باهاش حرف زدم میگه به صلاحته طلاق بگیری
ولی اگرم برگردی باید تعهد بدی دیگ تنهاییی جاییی نری بی اجازه شوهرت
خلاصه بابام از اینا خبر ندارع و ی جوراییی دارم غرور بابامو خزد میکنم
اونجا فقط برادر شوهرم پشتمه گفته بیا نمیزارم از گل نازکتر بعت نگن
داداشممم و بابام از این تعهد ک گفتن خبر ندارن ینی اگ بفهمن کعمرا منو برگردوننن
خلاصه احتمالا فردا راه بیوفتن باکلی استرس
احساس خرد شدن میکنم
خودمو خانوادمو خار کردم
شوهرم ک میگه بیاد نمیرم تو اون خونه
.چیکار کنم از اون طرف بچه م بدون اون نمیتونم
😔😔😔😔