2777
2789
عنوان

اونایی که طلاق عاطفی گرفتن بیان

4258 بازدید | 58 پست

شما چجوری همچین زندگی رو تحمل میکنید؟؟

من فعلا شرایط طلاق رو ندارم ولی دارم با این وضعیت عذاب میکشم

همش دعوا بحث غر زدن دیگه غیر قابل تحمل شده

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

من که دعوا ندارم ولی نسبت بهش بی تفاوت شدم وهیچ اهمیتی نداره برام بجاش به خودم میرسم،میرم بیرون،کارای موردعلاقموانجام میدم و... کنارشم یه شام وناهاربراخودم میپزم یه لقمشم میدم اون بخور

 قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت، که گاه شرح حال آدمی ممکن نیست

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مگه معنیه طلاق عاطفی این نیست که فقط به عنوان دو هم خونه زندگی کنین و کاری به کار هم نداشته باشین.

بحث و دعوا چی میگه؟

کاش زندگی برعکس شروع میشد ...پیر به دنیا میومدیم با یه عشق جوون میشدیمآخرشم یه شب تو بغل مادرمون میمردیم...
من که دعوا ندارم ولی نسبت بهش بی تفاوت شدم وهیچ اهمیتی نداره برام بجاش به خودم میرسم،میرم بیرون،کارا ...

وای ما همش دعوا بحث 

روزهای تعطیل هم که بدتر همش تو خونه نشسته و داره غر میزنه

تا الان هم چند بار تو دعواها بهم گفت دیگه نمیخوامت برو

خیلی دلم رو شکونده

نمیخوام به این راحتیا طلاق بگیرم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

تحمل که نمیشع کرد حتی عادت هم نکردم به طلاق عاطفی 

اینجا یه کاربری گفت طلاق عاطفی بیشتر از طلاق قانونی به روحیه بچه ها آسیب میزنه راستم میگف الان هردوتا بچه هام افسردن ومن بزرگترین لطمه زندگی و بهشون زدم  ولی خب هروز ساکت ترشدم مثلا قبلا خندهام بلند بودن ولی الان لبخند تلخم بزور دارم   

من چون خودم کردم کمتر ازدست شوهرم  ناراحتم چون خودم کردم که لعنت برخودم باد هزاران بار

لایک نکنید                      
این که طلاق عاطفی نیس.مشکل دارین شما.طلاق عاطفی نه قهری نه دعوایی نه بحثی...صرفا همخونگیه

اخه چجوری میشه؟؟؟

حتی اگر من کاری به کارش نداشته باشم اون اخلاقش مثل سگ میشه

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
وای ما همش دعوا بحث  روزهای تعطیل هم که بدتر همش تو خونه نشسته و داره غر میزنه تا الان هم چند ...

شوهرمنم همینجور خیلی دلم میخوادجداشم اما ازاینده ودوری پسرم میترسم

مگه معنیه طلاق عاطفی این نیست که فقط به عنوان دو هم خونه زندگی کنین و کاری به کار هم نداشته باشین. ...

اره میدونم این معنی اش هست

ولی ما نمیتونیم کاری به کار همدیگه نداشته باشیم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
داشتم ب این فکر میکردم چقدر دردناکه ک آدم ن خونه شوهرش امید داشته باشه ن خونه پدر و مادرش 🙂

خییییلی

اگر به خاطر بچم نبود تا الان خودکشی کرده بودم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
وای ما همش دعوا بحث  روزهای تعطیل هم که بدتر همش تو خونه نشسته و داره غر میزنه تا الان هم چند ...

خدالعنتش کنه مردبدردنخورو بایدانداخت دور

من بیشترخودم طلاق عاطفی گرفتم شوهره فک میکنه همه چی اکیه ولی نیست .چندسالته شما؟

 قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت، که گاه شرح حال آدمی ممکن نیست
تحمل که نمیشع کرد حتی عادت هم نکردم به طلاق عاطفی  اینجا یه کاربری گفت طلاق عاطفی بیشتر از طلا ...

ما هم خیلی افسرده ایم😭فکر نمیکنم با طلاق قانونی هم چیزی درست بشه

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز