منم پسرمو باردار بودم تا 42 هفته هیچ دردی نداشتم آخرین روز موعدم آمپول فشار ریختن تو سرم قطره قطره تزریق شد بعد کم کم دردم شروع شدساعت 1 ظهر سرم وصل کردن 9 شب پسرم دنیا اومد الان 17 سالشه دردش تو سر مامان
برو بیمارستانی که قراره زایمان کنی بسلامتی. یه دکترو انتخاب کن. بعد یه ویزیت بشو پیشش یا مطب یا تو همون بیمارستان. برا زایمانت وقت تعیین میکنه اگه تا سر اون تایم دردت نگیره میری بیمارستان یا آمپول فشار برات میزنن یا سزارین میشی.
عزیزم ماه اخر ادم اصلا خواب نداره،ایقد سنگینم ایقد درد واژن و لگن دارم ک شبا دوسه ساعت ب زور میخوابم ...
زایمان درد داره ولی زنان کل جهان زایمان داشتن قبل ماها و بعد از ما. مادرمون مادر بزرگامون و نسلای قبل و قبلتر از اونا خودتو در گیر ترس بیخود نکن بلا تشبیه بلا نسبت حیونا هیچ کمکی ندارن ولی زایمان میکنن ما که انسانیم بیمارستان گرم دکتر مهربون همسر مادر و.... همه هستن. گاهی به پهلو دراز بکش و یه چیز شیرین بخور تا تکون بخوره
من اینقدر حاملگی سختی داشتم تا صبح بیدار نمیتونستم بخوابم پاهاش توی قفسه سینم بود.میگفتم فقط به دنیا بیاد تا چهل روز شبا نخوابید تا صبح راهش میبردم جیغ میکشید میگفتم خدایا حامله گی چقدر خوب بود حداقل درد بوددیگه
مردم تو خاکسپاریت اگه بارون بیاد شرکت نمیکنن یه وقت لباسو موهاشون خیس نشه! بعد تو نگران حرف این مردمی! بیخیال بابا! زندگی کن..
خوب پس زوده بنده خدا چیکارش داری یه هفته دیگه مونده بذار یکم وزنش بیشتر شه . کاملتر بشه..من که چهل هفته هم تموم شده بود ولی شازده تشریف فرمانمیشدن😄باالتماس تشریف اوردن.