من تو دلم پر از غم بود و همش حسرت خوردم
خداروشکر خوب بود،…انگار به یه چیز وقتی اهمیت نمیدی بهتر پیش میاد.
مادرم یکساله فوت کرده.روزغمگینی برام بود.پدرشوهرومادرشوهرم خونه ما اومدند ویک شب موندن.بنده خدا هردوتا مریض احوال بودن.چیزی از روز مادر نفهمیدم ،چون همسرم هم اهل جشن وسوپرایز و... نیست
فقط خوشحالم که روز مادر تونستم کمک حال پدرشوهرومادرشوهرم باشم ولااقل کارخوبی انجام داده باشم
رفتم خونه خواهرشوهرم
بد نبود ولی خیلی خسته بودم شب قبلش خونه مامانم بودم
برا مامانم پالتو و شال و شیرینی خریدیم دیروز ناهار رفتیم بعد شام رفتیم خونه خاله اش دعوت بودیم امروز ناهار رفتیم خونه مادربزرگش برا هر دو شیرینی خریدیم شام هم خونه مامانش براش پالتو خریدیم برا منم پالتو و شلوار خرید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
