باپدرومادرم قطع رابطه کردم شرایط سختی دارم مادرم ازبچگی بین من وبرادرام خیلی فرق میزاشت انقدراعتمادبه نفسم پایین اومدتوخونه بابام که نگوازم یه آدم عقده ای ساختن وهمه چیزشون روخرج برادرام کردن من ازسن هشت سالگی فقط کارمیکردم توخونه بابام اونم کارای سنگین قبلاکارگرمیمودتوخونه کارمیکردولی من ازهشت سالگی دیگه همش ازمدرسه که میومدم فقط کارمیکردم باهیچکسم نمیزاشتن دوست بشم بابام یه کارمعلمی خوب روازدست دادم بعدازازدواجم هم شوهرم سریه دعواافتادزندان دوباربرگشتم میش پدرمادرم که فقط پولاشون روخرج پسراوعروساشون میکردن مسروعروس روشاه کردن ولی من عین گداها