یا اینکه بمیرم یا اینکه یکی بیاد تو زندگیم که درکم کنه و بتونم باهاش درددل کنم
من دلم میخواد یه دوست پایه داشتم باهاش میرفتم سفر مجردی
اون موقع که دوست داشتم خانواده اجازه نمیدادن الان که شوهرم باهام کار نداره و هر جا دلم میخواد میتونم برم هیچ دوستی ندارم بعضی وقتها تنهای میرم داخل شهر دور میزنم میام دخترا رو با دوستاشون میبینم خیلی حسرت میخورم
یا اینکه همسرم پولدار بشه بریم سفر خارج کشور به قول پسرم ما هم بریم مانلیا (منظورش انتالیا )
شوهرم اینقدر سر رفت و آمد بهم سخت نگیره شبایی که نیست بذاره با بچه هام خونه خودمون بمونم مجبور نشم بیام خونه مادرشوهرم😭
منم تا مجرد بودم دوست داشتم ولی اجازه بیرون رفتن نه فقط در حد ی کلاسی چیزی
ازدواج کردم همسرم گفت نه دوست و فلان اصلا
الانکه بچه دار شدم میگه برو یکم بیرون میگم با کی برم؟؟ن دوستی دارم نه هیچی!من واقعا تنهام
خیلی دلم گرفته همه میگن تا هفت سال دیگه که درستو تموم کنی نباید ازدواج کنی خانوادمم سختگیرن نمیتونم دوس پسر بگیرم درسام خیلی خیلی خیلی سنگینن دارم ازهم میپاشم. بخدا منم آدمم نیاز به محبت دارم نیاز به همدم دارم شغل و تحصیلات و پول تا یه جایی آدمو خوب میکنه اما بعدش چی من ادمم دل دارم ادم ااهنی نیستم که همش درس بخونم دلم محبت میخواد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
