من از بچگی دارم زخم میخورم
اول با عیاشی های مادرم سربسته میگم چون اگه بگم تف سربالاس
بعد کتک های شوهرخواهرم.بعد کتک های مامانم
دوتا ازدواج که به طلاق کشیده شدن.مسببش مادرم بود
خودکشی
ازدواج فعلیم با شوهرم.بی پولی و بی ادبی شوهرم
غم از دست دادن شوهرقبلیم که عاشقش بودم
بگم هنوز؟😂
همش ۳۰ سالمه
از ۱۷ سالگی انگ زن مطلقه بهم زدن
چرا باید فقط ما خانوما آشپزی کنیم؟بشوریم بسابیم ینی ما ی روز نباید مرخصی داشته باشیم؟من در ماه ی روز میرم برا ترمیم ناخن اونم ۲ساعت ۱۰بار همسرم زنگ میزنه بیا بچه اذیت میکنه بیا شام چی داریم بیا بیا بیا
خیلی دلم میسوزه برا خودم
دوس پسرو بزار زمان پایانی درست
اخ ک چقد دلم میخواست الان مث تو هیچ مسئولیتی نداشتم
میدونی باید فردا چیکار کنم؟
باید صبح زود پاشم چون مادرشوهرم مریضه باید برم صبحونه بهش بدم بعد ناهار بعد کارای خونه اونا بعد کارای خونه خودم و بچه داری بعد شام تا خود شب درگیرم کار هرروزه منه
آرزوهامو یادم رفته
به نام خدا پسر باشم🙃
فعلا آرزوی کوتاه مدتم اینه واسه ارشد شریف قبول شم
بقیش فعلا طول میکشه
ای کاش منبع درآمد داشتم کمک خرج شوهرم بودم تا زودتر خونه دار بشیم و خوشحال بشه
ازدواج‌من زوری بود اوایل ازدواجم کتک خوردم دعوا های زیادی داشتیم ولی الان شوهرم دیگه زیاد بهم کاری نداره
مسبب تمام اینا مادرم بود
میتونی درک کنی ک خودم جواب بله ندادم؟؟مامانم بله رو داد!
همسرم از لحاظ مالی وضعش خوبه ولی کمبودهای زیادی داریم از لحاظ های دیگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
