2777
2789

بلاکش کن تو گوشی  همه چیو و بسپر به دایی ایت.

دوریشم تحمل کن.بذار حسابی ادبش کنن اولین و آخرین بارش باشه این کارا.بعد که آشتی کردی اونقدر برو به پای بابات بیوفت تا ببخشدتت

دیدنش حالع مرا یک جور دیگر میکند......حاله یک دیوانه را دیوانه بهتر میکند......در نگاهش یک سگ وحشی رها کرده واین......جنگ بین مادوتا را نابرابر میکند......حالت پیچیده مویش شبیع سرنوشت...عشق را بر روی پیشانی مقدر میکند.....آنقدر دل بسته ام بر دکمه ی پیراهنش......فکر آغوشش لباسم را معطر میکند....🥀🥀🥀🥀

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بشین خونه پدر شوهرت موبایلت  هم خاموش کن .بزار دایت درستش میکنه یکبارم تو زندگیت بزار بزرگتر ها ...

به داییم گفتم منو ببر پیش بابام میخوام همه چیو بهش بگم داییم میگه فاطمه (مامان خودم )

میگه که امید (بابام)کلی دلش واسه سارینا تنگ شده و یکمی نرم شده و این حرفا

داییم گفت بابات کلی مخالفت کرده با این ازدواج حالا هم دلش نرم شده نزار باز از سامیار(شوهرم) کینه بگیره.

تو اصلا جواب پیامای سامیار رو نده زنگ زد هم جواب نده بهش همینجا بمون تا خودش بیاد دنبالت و بعد هم کلی شرط بزار واسش که دیگه اذیتت نکنه‌

من خودم درستش میکنم

دمش گرم پدر شوهرت پشتتو خالی نکرده

خداروشکر خانواده شوهرم خوبن

حالا اینو گفته پدرشوهرم نمیدونم بگم به بابام یا نه 

به داییم گفتم منو ببر پیش بابام میخوام همه چیو بهش بگم داییم میگه فاطمه (مامان خودم )

میگه که امید (بابام)کلی دلش واسه سارینا تنگ شده و یکمی نرم شده و این حرفا

داییم گفت بابات کلی مخالفت کرده با این ازدواج حالا هم دلش نرم شده نزار باز از سامیار(شوهرم) کینه بگیره.

تو اصلا جواب پیامای سامیار رو نده زنگ زد هم جواب نده بهش همینجا بمون تا خودش بیاد دنبالت و بعد هم کلی شرط بزار واسش که دیگه اذیتت نکنه‌

من خودم درستش میکنم ولی تصمیم با خودته اگه بگی من فردا میبرمت پیش بابات

به داییم گفتم منو ببر پیش بابام میخوام همه چیو بهش بگم داییم میگه فاطمه (مامان خودم ) میگه که امید ...

درست گفته چون نمیخوای جدا بشی نذار خانوادت بفهمن اشتی میکنید ولی پدرت تا ابد ازش کینه میگیره

اصلا نفهمیدم چیشد و با چی زد شوکه شدم یه لحظه

الان پاشو برو یکی بزن ناکارش کن 

بسم الله. دانشجوی پزشکی 💟 متعهد به کارم و مردمم 🤞🏻 من برای داشته هام جنگیدم و تلاش کردم خدایا هدیه هاتو از من نگیر♥️
چه جالب اینو دقیقا داییم بهش گفت

میشه نبخشیش واقعا حالم بد شد وقتی توضیح دادی،شغلش چیه ؟ چند سالشه ؟ مشکل اعصاب داره؟ بگو غیرت این نیست گیر بدی به لباس و رژ ، غیرت اینه که منی که بخاطرت از خانوادم گذشتم رو عذاب ندی خوشبختم کنی 

درست گفته چون نمیخوای جدا بشی نذار خانوادت بفهمن اشتی میکنید ولی پدرت تا ابد ازش کینه میگیره

داییمم همینو میگه 

میگه شما دوتا همدیگرو دوس دارین ولی هر دوتاتون لجباز و مغرورین واسه همینه بحثتون درمیاد چون هیچکدوم بلد نیستید خشمتون رو کنترل کنید هیچکدومتون یاد نگرفتین کوناه بیاین

خوشحالم حداقل دایی و عمم پشتمن 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792