باورت میشه فقط سکوت کردم اصلالال شدم.....هیچی نگفتم زیراب میزنن پیش شوهرم وای به روزی که چیزی بگی...فقط دلم ازاین میسوزه که چه دعواهاوکتکهاکه بخاطرسردبودنش نخوردم که شوهدم ازچشم من میدیدخداازش نگذره
باورت میشه فقط سکوت کردم اصلالال شدم.....هیچی نگفتم زیراب میزنن پیش شوهرم وای به روزی که چیزی بگی... ...
منم آدم کم حرفیم بیشتر تو خودم میریزم ولی روزی ک داغ کنم دلم لبریز بشه دیگه واویلا میشه هرچی از دهنم در بیاد میگم و خیلیم کم پیش میاد مگه اینکه خیلی حرصی بشم
به نام خدای رنگین کمون..💭🌈🖤سلام به مردم شریف ایران🖤بچها نخندینا.. 🖤🥲متهم اظهار پشیمانی نکرد..* حرفا و صداهایی که هیچوقت از یادمون نمیره👆🥺🖤 *متاهل و متعهد 🤍🌱🫂
منم خیلی توجمعشون تنهام چون محل نمیدن اصلامن خیلی سعی کردم دوست باشم باهاشون ولی خب نخواستن خیلی اذی ...
الهی بگردم من واقعا درکت میکنم چی میگی باز اگه بچه دلشته باشی خودتو سرگرمش بکنی خوبه من که فقط به گوشی پنهاه میبرم همش تنهام خیلی سخته واقعا مرگمه وقتی میخوام برم تو جمعاشون بعضی وقتا بغضم میگیره از تنهایی و غریبی خودم
بزودی برای این کاربر یه معجزه بزرگ رخ میده✌️😉 کاش منم یه بیشعورهِ بی احساس بودم که رفتار هیچکس برام مهم نیست؛ولی متاسفانه یه زود رنجهِ حساسِ عصبی ام.
عزیزم میدونم سخته ک خانواده شوهر باهامون خوب نباشن ولی اگ هم نبودن ما زندگی خودمون رو دا ...
اخه میدونی چیه من اصلا ادمی نیستم که توقع کنم همه منو بخوان و احترام بهم بذارن ولی اونا نذاشتن حتی تو خصوصی ترین لحظات زندگیم با شوهرم لذت ببرم همیشه تو خونم از دست اینا دعواس بدون هیچ منطقی دیگه نوک سوزنی حرمت بینمون نمونده اصلا زن و شوهر نیستیم دیگه باور کن از شوهرم خبریم نمیشه گاهی کل روز یه بار نگرانش نمیشم گاهی میبینی تو کل روز ده دقیقه باهم وقت نگذروندیم ولی واقعا برام مهم نیست دیگه چون چیزی بینمون وجود نداره باعث و بانیشم فقط اونا هستن خداشاهده
منم با مادرشوهرم معمولی رو ب خوبیم...کلا چون خونگرم و زودجوشه ولی خب اخلاقای خاص خودشم داره...خواهرشوهرمم ک اوایل خوب بود تا یکی دوماه...بعدش کلا فاز دشمنی برداشت تیکه مینداخت هرکاری میتونست میکرد.چون تک دختر بود همش مبترسید من باجاریم خوب باشم و اون تنها بمونه...چون ازبچگی با جاریم دوست بودن و خیلی رابطشون خوب بود...تا۳سال اینا داستان داشتیم هرچی میشد ب منم ی تیکه مینداخت..تا تو بارداریم با شوهرم دعوای خفن کردن و با منم دیگه حرف نزد..بعد ک یکم بهترشدن باهم خودش بهم پیام داد و انگار ن انگار ک قبلا چیزی شده..منم ب روش نیاوردم..بعد اون یکمم خودمو دسته بالا گرفتم هرچی گفت ب شوخی و ارامش جواب دادم .دید دیگه کاری نمیتونه بکنه همه بهش میگن تقصیر توئه،خوب شد باهام.الانم خوببم خداروشکر