من هم همینطوربودشدیداحسادت میکردکلامیخواست اذیت کنه منم دیگه انگارنیست کلا بی محلش کردم نه باهاش حرف میزدم نه خونش میرفتم حتی نگاشم نمیکردم البته شوهرمم همینطور چندشب پیش که پدرشوهرم ومادرشوهرخونمون بودن اومد اینجا روبوسی وشب نشینی کارم دعوت کردنمیخواستم برم ولی شوهرش خیلی اسرارکردباپدرشوهرم رفتم ولی خیلی سردبرخوردکردم چون نمیخوام در ارتباط باشم